www.binalud.com

ادرس جدید ما www.mtbinalud.com

www.binalud.com

ادرس جدید ما www.mtbinalud.com

انتصاب بازرس موقت فدراسیون کوهنوردی

طی حکمی ازسوی " کیومرث هاشمی " معاون سازمان تربیت بدنی و رییس مرکز توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای ، " زهره مرزوقی " بعنوان بازرس موقت فدراسیون کوهنوردی منصوب شد.
به گزارش روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی درحکم مزروقی آمده است: با توجه به تعهد ، تجربه و توانمندی و شایستگی شما و براساس اختیارات ماده ‪ ۱۴‬فدراسیونهای ورزشی ، سرکارعالی تا برگزاری مجمع عمومی فدراسیون کوهنوردی به عنوان بازرس موقت منصوب می‌شود.
زهره مرزوقی درحال حاضر نایب رییس فدراسیون ووشو می‌باشد.

روس‌ها در غار پراو به هیجان آمدند

در روزی گرم، در پایان ماه اکتبر 2006 ( آبان 85 )، دو دستگاه خودرو مزدا استیشن بونگو و یک تویوتا پرادو کاروان ما را به سمت غار پراو به حرکت درآوردند. از مسکو تا داغستان و آذربایجان و از شمال ایران تا کرمانشاه. پنج روز در ماهچکلا (داغستان) برای دریافت ویزاهایمان بسر برده و در همانجا با سرپرست تیم "یوری" و چهار غارنورد دیگر که با یک دستگاه خودرو "نیوا" (یک جیپ همه جا رو کوچک روسی) به آنجا رسیده بودند، دیدار کردیم.
از اینجا گروه بیست و یک نفره ما، با غارنوردانی از اقصی نقاط روسیه تکمیل شده و با سه خودرو حرکت خود را ادامه می‌دهد. غارنوردانی از مسکو، کراسنویارک، نیبرنجایا، چلنی، کانگور، کراسنودارک، کارگف و اوکراین با سابقه غارنوردی در کریمه و قفقاز.

حضور غارنوردانی مثل "کیریل مارکوسکی" یکی از پیشروان "غار ورونیا" (عمیقترین غار جهان) و از اعضا انجمن غارنوردان اوکراین و عضو دائمی برنامه‌های غارنوردی آن انجمن درآبخازیا و ترکیه و "یوری ادوکیمف"سرپرست برنامه که صرف نظر از فعالیت همیشگی‌اش و رکوردهای قابل توجه او در غارنوردی، متخصص غواصی در غار است (اگر شانس داشتیم او در حوضچه انتهای پراو غواصی می‌کرد) همچنین بسیاری دیگر از اعضا گروه که همواره به غارنوردی می‌پردازند و بیشترشان رکورد دستیابی به اعماق بیش از یک‌هزار متر را دارند از ما گروهی ساخته بود که امید بالایی به اقدامات سریع و موثر در غار پراو از آن می‌رفت.
تا آستاراخان همه چیز به خوبی پیش رفت ولی نزدیک مرز داغستان برای تعمیر تویوتا دوبار مجبور به توقف شدیم. صبح زود دوباره سرپرست را ملاقات کردیم و با وجود ویزاهایمان در راه ایران مانعی به نظر نمی‌رسید.
در مرز آذربایجان هشت ساعت وقت از دست دادیم که با یادآوری خاطره سال قبل که چهل ساعت صرف اینکار شده بود تحمل آن برایمان چندان مشکل نبود. تمام مسیر آذربایجان را در شب راندیم و در طلوع صبح پشت مرز ایران بودیم. معرفی نامه‌های انجمن جغرافی روسیه کارمان را در عبور از مرزها ساده‌تر می‌کرد.
یک روز ملال آور بعد از مرز ایران صرف کاغذ بازی مربوط به خودروها شد البته ما از این فرصت برای آشنایی با مردم و فرهنگ این کشور و تبدیل پول‌ها و همینطور حمام بعد از یک رانندگی طولانی استفاده کردیم.
یوری، آنا و سرگئی کسانی بودند که پیشتر ایران را دیده بودند و برای بقیه این یکمین سفر به ایران بود.
یوری در سال‌های 2004 و 2005،2006 دو سفر به ایران داشت. در یک سفر او جاده‌های ایران را با دوچرخه رکاب زده بود و در سفر بعدی با مزدا استیشنش از غارهای نمکدان قشم و سراب همدان و همینطور تا عمق چهارصد متری غار پراو را بازدید کرده بود.
به هر حال ما نتوانستیم به انتهای غار پراو برسیم و شانس غواصی و یا صعود در غار را هم نیافتیم. ولی ما بسیاری از نکات و پیچیدگی‌های کار در غار پراو را فهمیدیم.

یوری بیست رول جدید در پراو نصب کرده بود و در عمق چهارصد متری به علت کمبود وقت و تجهیزات با نظر به آینده از غار خارج شده بود. هدف این‌بار ما نه تنها پراو بلکه فعالیت در سراب با گروهی زبده‌تر بود. در این زمان ما شهرهای رشت، قزوین، همدان را بدون توقف طولانی پشت سر گذاشته بودیم و در نزدیکی کرمانشاه پای کوه پراو قرار داشتیم.
دونفر از اعضای گروه که از ابتدا قصد دیدار از پراو را نداشتند برای بازدید از غار نمکدان قشم از ما جدا شدند.
با الحاق " شراره قاضی " غارنورد ایرانی مقیم آلمان و" سیمون بروکس " از انگلیس گروه ما به یک هیئت بین‌المللی تبدیل شد هر چند برای زمانی کوتاه .
در زمانی که ما آماده شروع کار پراو بودیم در مقابل خود باران و مسیر گل آلود را می‌دیدیم. دعوت مردم محلی و پناه دادن آنها، ما و تجهیزاتمان را از باران مصون کرد.
کار حمل بارها را در باران و گل شروع کردیم و روز یکم بارها را قدری به بالا حمل کردیم . بعضی ترجیح دادند در تاریکی به پایین برگشته و در خانه اقامت کنند و بعضی در کنار بارها کمپی را برپا کردند. این قصه طولانی را در یک جمله خلاصه می کنم که شب چهارم در یک غار گرم( غارپناه یه شبه) در نزدیکی میدان پراو گذراندیم و فردای آنروز بارها را در مقابل دهانه پراو بر زمین گذاشتیم. این در حالی بود که آسمان پوشیده از ابر بود و امکان دیدن راه‌های اطراف و ارتفاعات کوه وجود نداشت. هشت نفر در جانپناه و بقیه در چادرها در مقابل دهانه غار اقامت کردیم. میدان پراو پر از گل بود به‌صورتی که با چند قدم راه رفتن وزنه سنگینی از گل به کفشهایمان آویزان می‌شد.
شراره قاضی و سیمون بروکس که فردای آنروز قصد بازگشت به پایین را داشتند با یوسف، یک غارنورد محلی از ابتدای غار بازدید کردند. یوسف غارنوردی بسیار قوی و سریع است و ضمن بازدیدهای مکرر از غار پراو رکورد سریع ترین فرود و صعود را به خود اختصاص داده است.
در پراو ما مقدار زیادی تجهیزات و طناب داشتیم که توسط یوری در سال قبل بارگذاری شده بود. اما مطابق با اصول استانداردهای استفاده از طناب تک رشته می‌بایست تمام وسایل غارنوردی و غواصی قبل از استفاده بیرون از غار بازبینی شود.
امروزه استانداردهای روش تک رشته (single rope techniques (SRT مورد پذیرش اکثر غارنوردان جهان است و با استفاده مکرر از آن، تجارب ارزنده‌ای در این مجموعه قوانین انباشت شده است. به نظر می‌رسید این روش هرگز در این غار بکار گرفته نشده است و بسیاری از رول‌ها که مربوط به اکتشاف این غار توسط گروه انگلیسی در سالهای 1971و 72 است، خطرناک و غیرقابل استفاده‌اند. قبل از هر کاری به اولین دغدغه خود که همانا ایمنی است پرداختیم و تعدادی رول جدید بخصوص در تراورس‌ها و چاههای کوتاه نصب کردیم و کار شروع شد.
دوباره در عمق 400 متری بودیم ولی پی‌بردیم که زمان به سرعت از دست رفته و فرصت کافی برای تکمیل این بازدید نداریم. مشورت‌ها شروع شد و ترجیح گروه بر این شد که سه روز آینده را به جستجو در اطراف میدان پراو پرداخته و غارهای جدید را بازدید کنیم. هر چند هوای ابری مانع صعود و دید مناسب در چشم انداز می‌شد ولی تعداد زیادی دهانه کشف و به وسیله جی-پی-اس ثبت شد. البته کامل مشخص نیست که آنها پیش ازاین مورد بازدید غارنوردان قرار گرفته‌اند یا نه.
عصر آن روز در میدان پراو با کاظم فریدیان از نزدیک آشنا شدیم. صبح در حالی که بچه‌ها به تجسس در اطراف ادامه می‌دادند، یوری، سرگئی، آنا و من به همراه کاظم به قصد تهران از کوه سرازیر شدیم. سرگئی سریع به مسکو پرواز کرد و سه نفر دیگر به باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند برای ارائه گزارش در باره غار و غارنوردی در روسیه و همینطور برنامه‌های اجرا شده در ایران توسط گروهمان دعوت شدیم.
به خاطر میهمان نوازی کاظم و خانواده محترمش که از ما در تهران پذیرایی کردند از آنها سپاسگزاریم . همینطور برای ترتیب دادن گزارش برنامه در باشگاه دماوند. اهمیت این گزارش برای ما از این بابت بود که ما قصد داشتیم با کوهنوردان و غارنوردان ایران رابطه قوی ایجاد کنیم و توجه آنها را به کارهایمان در روسیه و قفقاز جلب کنیم.
فردای آن‌روز من با اتوبوس به کرمانشاه برگشتم و در میدان پراو با دوستانم که با کوله‌پشتی‌های آماده در جانپناه جمع شده بودند ملاقات کردم. تمام دو روز گذشته برف باریده بود و اکنون میدان پراو غرق در گل بود. در همین روزها دوستانم در یک غار صد متر نفوذ کرده بودند وبه انتهای آن رسیده بودند. همینطور به خاطر کمبود وقت از تعداد زیادی دهانه‌های وسوسه انگیز گذشته بودند.
همگی در کرمانشاه بودیم و اینبار نوبت یوسف و خانواده اش بود که ما را مرهون میهمان نوازی شان کنند.
به هر حال ما نتوانستیم به انتهای غار پراو برسیم و شانس غواصی و یا صعود در غار را هم نیافتیم. ولی ما بسیاری از نکات و پیچیدگی‌های کار در غار پراو را فهمیدیم. مشکلاتی که در این راه پیش پای هر غارنوردی قرار دارد. اکنون نه سه نفر که تعداد زیادی از ما میدان پراو را می‌شناسند .غار را، فصل مناسبش را و بدون شک کار در غار پراو برای آینده به مراتب ساده تر خواهد بود. در این برنامه نزدیک پنجاه رول جدید در غار نصب کردیم. همچنین امیدواریم که بتوانیم در آینده جزوه ای در ارتباط با مسائل زمین شناسی و آب زمین شناسی این منطقه منتشر کنیم.
مهلت ویزای بعضی‌ها به آخر نزدیک می‌شد و ما فقط چند روز دیگر فرصت داشتیم. از طرح قبلی‌مان در مورد غار سراب که تهیه نقشه از این غار بود گذشتیم و به دیداری ساده از آن بسنده کردیم. درنزدیکی همدان در مقابل دهانه غار سراب کاظم، لیلا، افشین و احسان جباری و چند دوست دیگرش از همدان به ما ملحق شدند. من و یوری بهمراه آنها از غار بازدید کردیم در حالیکه هیچکدام لباس مخصوص به تن نداشتیم. این غار دریاچه‌ای را نه با شنا بلکه با کمک آنها به روش سنگنوردان و از دیوارهای غار پیمودیم و به دریاچه انتهای غار رسیدیم و خشک به بیرون مراجعت کردیم.
ما رابطه صمیمانه و محکمی با مردم سراسر ایران برقرار کردیم. بدون آن همدلی و کمک‌های همیشگی بسیاری از مسائل برای ما پیچیده‌تر می‌شد.

نقشه‌ای که سیمون بروکس سال‌ها قبل از این غار تهیه کرده بود تعداد زیادی از دهلیزهای فرعی این غار را در بر نمی گرفت. چنین به نظر می‌رسد که برای برنامه بعدی، ما به گزارش‌ها و اطلاعات بیشتری نیاز خواهیم داشت.
بازدید از غار منحصر بفرد علی صدر در نزدیکی غار سراب شانس بزرگی بود که در این برنامه نصیبمان شد. در روسیه غارهای توریستی زیادی وجود دارد ولی آنها بیشتر به خاطر زرق و برق بیرونشان مورد توجه هستند. من شک ندارم که علی صدربا دریاچه بزرگ و یک پارچه‌اش یک غار منحصر بفرد است.
دریغ که تنها نیم روز دیگر، رانندگی به سمت آستارا و خانه شروع شد. این درست که ما به اهدافمان در غارها دست نیافتیم ولی ما در این سفر نه تنها چیزی از دست ندادیم که سود و بهره فراوان بردیم به شکلی که به شایستگی‌مان برای آنها دچار تردید شدیم. ما رابطه صمیمانه و محکمی با مردم سراسر ایران برقرار کردیم. بدون آن همدلی و کمک‌های همیشگی بسیاری از مسائل برای ما پیچیده‌تر می‌شد و تمام گروه ما قدر شناس این مهمان نوازی و بذل توجه‌ای که نصیبمان شد، هستیم.
ارتباط گرفتنها، شرح دادن‌ها و با هم خنیدن‌ها در طول این سفر مرا مجذوب کرده بود. من فکر کردم که چگونه چنین چیزی ممکن است؟ عشق به کوه،‌ غار، تلاش در آنها و نگرانی و تشویشمان در راه رشد و تکامل، نقطه اشتراک همه ما بود.
با تمام وجود امیدوارم که این پایان داستان ما نیست. ما همدیگر را دوباره می‌بینیم در روسیه و یا در ایران.
در پایان بار دیگر این کلمه را از طرف همه اعضا گروه به همه کسانی که در این سفر یاری گرمان بودند، تکرار می‌کنم: سپاسگزارم.
اعضا گروه: یوری ادوکیمف از مسکو، سرگئی پطروف از مسکو، آناروگال از مسکو، آرتم اوجانف از مسکو، آلگسی ‍ژنکو نابرزنی چلنی، ایوگنی ژاکولف از نابرزنی چلنی، پاول دمیدوف از مسکو، دیمیتری پارشین از مسکو، ماریا اسجانیکف از مسکو، والری اوتکین از کرانسکویارک، ژولیا گوشینا از گرانسکویارک، جکاترینا جمی روا از مسکو، آندره اوتاپنکو از کراسنودار، پاول سیوینسکیچ از کانگور، کیریل مارکوسکی از کارگف اکراین، النا شوچنکف از کارگف اکراین، الگسی سروف از مسکو، سرگئی گاسف از مسکو، شراره قاضی از آلمان، سیمون بروکس از انگلستان بودند.

تیم کوهنوردی نیشابور به بام ایران صعود کرد

تیم کوهنوردی نیشابور به مناسبت گرامیداشت دهه مبارک فجر به قله دماوند (بام ایران) صعود کرد.
ایوب امین الرعایا مسئول کوهنوردی نیشابور درگفتگو با خبرنگار مهر در مشهد با اعلام این خبرافزود: تیم کوهنوردی شهرستان نیشابور، به مناسبت دهه فجر وبمنظورکسب آمادگی بیشتر اقدام به صعود به قله دماوند نمود که 11 نفر ازآقایان ویک نفراز بانوان توانستند با موفقیت به این قله صعود کنند.
وی حضورسه بانوی کوهنورد را در این تیم نقطه عطفی برای ورزش کوهنوردی شهرستان دانست که توانسته اند با موفقیت به این قله مرتفع صعود نمایند.

امین الرعایا ادامه داد: صعود به این قله درفصل سرما با توجه به وجود بادهای سهمگین و سرمای بیش از 70- درجه درمنطقه، یکی ازمشکل ترین صعودهای کشور به شمار می رود که فدراسیون کوهنوردی برای این صعود زمستانی حکم قهرمانی کشور را در نظر خواهد گرفت .
وی ادامه داد : سختی صعود این قله درفصل سرما به حدی است که کوهنوردان بزرگ جهان همچون مسنربا وجود شهرت جهانی موفق به صعود این قله نشدند.
امین الرعایا از حضور یکی از کوهنوردان کشور اندونزی در منطقه خبر داد و گفت : وی با وجود این که قله اورست را صعود کرده و از امکانات خوبی هم برخوردار بود تا ارتفاع 5000 بیشتر نتوانست بیاید و انگشتان وی در اثرسرما سیاه شد که در صورت عدم کمک سایرکوهنوردان به وی امکان صدمه بیشتر وجود داشت.
وی عوامل این صعود را حمید میربلوک سرپرست، رضا فتحی مسئول فنی، مجید نیک منش امدادگر، رضا شادابی تدارکات، علیرضا ملانوروزی روابط عمومی و کوهنوردان را ایوب امین الرعایا ،علی مختاریه، صامرابراهیمی، حسن نصیب پور، عزیز منفرد، عبد الجبار صادقی، محمد قاراچشمه، امیر حمداد، مهران شکوهی و سعید حاجی بیگلو و خانمها: زری سلیمانی، لیلا روشن ضمیرعنوان کرد .

جسد جانباختگان علم کوه پیدا شد

گروه چهار نفره کوهنوردی که برای پیدا کردن مهدی عزیزی عازم منطقه علم کوه شده بود، توانست جسد وی را پیدا کنند.
هدف اصلی از سفر این چهار کوهنورد به منطقه احتمال زنده ماندن مهدی عزیزی بود که البته این تلاش بی‌نتیجه ماند. براساس اطلاعاتی که از طرف جواد نظام دوست (ستاد اطلاع‌رسانی حادثه علم کوه) در اختیار "گروه کوهنوردی دماوند" قرار گرفته است، تیمی متشکل از چهار کوهنورد و به‌وسیله یک فرود بالگرد نیروی انتظامی در روز چهارشنبه چهارم بهمن، موفق به فرود در منطقه تخت سلیمان شدند.

هدف از این اقدام شناسائی موقعیت اجساد دو کوهنورد حادثه دیده (مهدی عزیزی و علیرضا سلیمانی) بوده است. با پیگیری‌های زیاد و مستمر، یک فروند بالگرد نیروی انتظامی حوالی ساعت هشت و نیم صبح، روز چهارشنبه چهار کوهنورد (محمد نوری، کاظم فریدیان، حسین ابوالحسنی، مهدی حبیبی) را در منطقه تخت سلیمان (سیاه غوکها) پیاده کرد. این گروه در اولین اقدام، خود را به پناهگاه سرچال رسانده و در آنجا مستقر می‌شوند.
در ساعت 5:30 بامداد روز پنج‌شنبه گروه شناسائی پناهگاه سرچال را به قصد گردنه شانه کوه از طریق علم چال ترک می‌کنند و در حدود ساعت 14 از گردنه شانه کوه موفق به تماس می‌شوند. در تماس گرفته شده هوای منطقه خوب اعلام شد. براساس آدرس و اطلاعات گرفته شده و در طی فعالیتی سخت آنها، موفق به پیدا کردن جسد مرحوم مهدی عزیزی در عمق 20 سانتیمتری برف و در پایین پرتگاهی 40 متری می‌شوند. (با توجه به وضعیت قرار گرفتن جسد و کوله پشتی وی تشخیص ایشان سقوط از بلندی بوده است.)
گروه شناسائی اقدام به حفر حدود یک متر برف و یخ احاطه کننده مرحوم عزیزی کرده تا جنازه مرحوم عزیزی را در شرایط مناسب‌تری قرار دهند.
همچنین گروه با استفاده از دوربین موفق به پیدا کردن جنازه نفر دیگر تیم حادثه دیده (علیرضا سلیمانی) در زیر دو رکابی در مسیر گرده آلمانی‌ها می‌شوند.
به گزارش ارسال شده از طرف تیم شناسائی، در موقعیت فعلی و شرایط فصلی حال حاضر، هر گونه اقدام برای پایین آوردن آنها برای اعضا تیم عملیاتی می‌تواند بسیار خطرناک باشد و بنا به تشخیص ایشان بهتر است تا زمان مناسب صبر کرد.

گزارش صعود زمستانی تیم کلونی کوهنوردی نیشابور به دماو.ند

 تیم کلونی ساعت روز سه شنبه مورخ 26/10/85 ساعت 15 روبروی هیئت کوهنوردی نیشابور با کلیه وسایل جمع شدند تا عازم رینه شهری

 

که  کوهپایه دماوند  جبهه جنوبی واقع است, شوند. تیم پس از سرجمع شدن منتظر رسیدن اتوبوس شدند. اتوبوسی که در این برنامه در اختیار

 

تیم توسط شهرداری نیشابور پس از رایزنی های ایوب امین الرعایا:رئیس هیئت کوهنوردی نیشابور در اختیار تیم قرار گرفته بود. پس از مراسم

 

استقبالی که خانواده بچه ها و چند تن از اعضای هیئت و گروه ها ترتیب داده بودند تیم ساعت 17:30 از نیشابور خارج شد.

 

جاده ای که برای رسیدن به رینه که شهری از توابع شهرستان آمل است در نظر گرفته شده بود گردنه خوش ییلاق بود که در طرف رفت کنر جاده

 

را برف فرا گرفته بود. روز بعد تیم ساعت 8:15 به قرارگاه کوهنوردی رینه رسید و پس از تماسی که با آقای فرامرز پور گرفته شد تیم در یکی

 

از اتاق ها مستقر شد. پس از رسیدن تیم یکی از کوهنوردان اندونزی که برای صعود به دماوند آمده بود وارد قرارگاه شد. بعد از ظهر پس از

 

تقسیم بارهای عمومی بین بچه ها, اعضای تیم مشغول به چیدن کوله ها ی خود شدند. انشب بدلیل اینکه فردا بچه روز سختی را بدلیل داشتن

 

کوله های سنگین و فعالیت پس از ده روز, در پیش رو داشتند ساعت 21 خاموشی زده شد و تیم به خواب رفت.

 

روز پنج شنبه مورخ 28/10/85 ساعت 6 بیدار باش اعلام شد و پس از مرتب کردن وسایل و رسیدن دو دستگاه نیسان تیم عازم منطقه شد.

 

نیسان ها تیم را تا 500 متر جلوتر از محلی به نام معدن روی یک پل پیش بردند. تیم ساعت 9 استارت کرد.قبل از تیم ما,کوهنورد اندونزیایی به

 

همراه یک شرپا به طرف منطقه عزیمت کرده بودند که تیم در ابتدا مسیر را از جا پای آنان شروع کرد تا اینکه در کمتر از یک ساعت به آن دو

 

رسید. تیم پس از استراحت کوتاهی که که از دو ساعت پیاده روی داشت, ساعت 12:45 به گوسفند سرا رسید. پس از تمیز کردن داخل پناهگاه

 

تیم داخل پناهگاه مستقر شد. پس از مستقر شدن تیم,بدلیل هوای خوب و زیاد بودن زمان تا خاموشی هوا حمید میربلوک و صامر ابراهیمی مسیر

 

را به سمت بارگاه ادامه دادند و مقداری از مسیر را برفکوبی نمودند تا فردا تیم سرعت بیشتری داشته باشد. در طول کل مسیر هر جا که از نظر

 

مربیان نقطه مهمی به شمار می رفت از پرچم علا مت استفاده می شد, هوایی آفتابی و دمای خوبی تیم را در روز اول صعود همراهی کرد.در

 

اولین شب صعود ایوب امین الرعایا (رئیس هیئت کوهنوردی نیشابور) مصاحبه ای تلفنی با شبکه تلویزیونی خراسان داشت که حسین امانی هم

 

در آن برنامه حضور داشته است. شب ساعت 21:40 تیم کلونی کوهنوردی نیشابور به خواب رفت تا فردا صعودی قدرتمند را به نمایش بگذارد.

 

صبح روزجمعه مورخ 29/10/85 ساعت 6 بیداری زده شد و بعد از جمع آوری وسایل و صرف صبحانه اعضای تیم ساعت 8:10 به سرقدمی

 

امین الرعایا مسیر ار شروع کردند یک تیم برفکوب هم همیشه جلو تر از تیم حرکت می کرد تا انرﮊی تیم هدر نشود که درمسیر گوسفند سرا تا

 

بارگاه مجید نیک منش,امیر حمداد و مهران شکوهی جلوی تیم حرکت می کردند. تا در نهایت تیم به طور میانگین ساعت 14:20 به پناهگاه

 

بارگاه سوم رسیدند.هوای روز دوم نیز آفتابی همراه با بادی در حدود 45km بود.

 

شب در پناهگاه فشار و ضربان قلب تمامی اعضا توسط ایوب امین الرعایا گرفته شد و نتیجه آن اینکه با توجه به مقدار ضربان قلب و بیشینه

 

مقدار ضربان آمادگی افراد در یک حد اعلام شد.

 

مربیان ( رضا فتحی , حمید میربلوک , صامر ابراهیمی و ایوب امین الرعایا ) طی جلسه ای که با هم برگزار کردند دوتصمیم گرفته شد یکی آنکه

 

چه افرادی اجازه صعود دارند و دیگری در مورد انتخاب تیمی برای رفتن به جبهه شمالی.

 

طبق تصمیم اول سرکار خانم روشن ضمیر به دلیل مشکوک بودن به خونریزی معده از صعود بازماند و همچنین سرکار خانم یاسمن حسینی

 

نیزشاید بدلیل دارا بودن بیشترین میزان ضربان قلب و یا دلایل دیگر نیز از صعود بازماند. علی مختاریه هم طبق سنت قدیمی صعود ها به عنوان

 

فرد پشتیبان تیم در پناهگاه ماند و صعود نکرد. ودرمورد تیم شمالی هم قرار بود که 5 نفر از اعضای تیم روز حمله قله را صعود کنند و به سمت

 

پناهگاه جبهه شمالی حرکت نمایند و روز بعد دوباره قله را صعود کرده و به تیم بپیوندند که طبق مشورت مربیان اسامی 5 نفر از این قرار است :

 

1- حمید میربلوک 2- مجید نیک منش 3- رضا شادابی 4- حسن نصیب پور 5- محمد قارا چشمه.

 

پس از نهایی شدن تصمیم ها , تصمیم های گرفته شده به اعضا اعلام شد و شب ساعت 22 تیم به خواب رفت و فردا صبح پا برروی گنبد گیتی

 

بگذارد.

 

صبح روز صعود دو تن از اعضای تیم ( سرکار خانم روشن ضمیر و امیر حمداد ) ساعت 3 برای تهیه کردن آب مورد نیاز تیم حمله بیدار شدند و

 

مشغول آب کردن برف ها شدند. ساعت 4 هم تیم بیدار شد و بعد از آماده شدن ساعت 6:10 استارت حمله به قله با حضور 15 نفر از اعضای

 

تیم زده شد.

 

اعضای تیم شمالی بدلیل اینکه روز سخت تری در پیش داشتند سریعتر حرکت کردند و به پیش رفتند. هوای روز حمله از روز های دیگر نامساعد

 

تر بود طوری که باد در بازه [80-60] و دمای هوا هم در مقدار بیشینه خود به 60- می رسید.

 

تا اینکه اولین فرد تیم یعنی حمید میربلوک ساعت 13:10 پا بر روی  ارتفاع 5671 متری دماوند گذاشت.

 

حسن نصیب پور,رضا فتحی , رضا ملا نوروزی , رضا شادابی , مهران شکوهی , سعید حاجی بیگلو و صامر ابراهیمی ساعت 14:30 به قله

 

رسیدن و تیم آخر متشکل از ایوب امین الرعایا , امیر حمداد , عزیز منفرد و زری سلیمانی تنها خانم تیم حمله ساعت 13:15 به قله رسیدن که

 

بعد از رسیدن آخرین تیم , تیم بدون درنگ قله را ترک کرد و به سمت بارگاه حرکت کرد. مجید نیک منش و جبار صادقی در طول مسیر اقدام به

 

بازگشت کردند و محمد قاراچشمه نیز بدلیل سهل انگاری ای که مرتکب شد به پایی بازگشتند. باد و سرما در برگشت هم تیم را آزار می داد تا

 

اینکه کلیه تیم ساعت 17:30 بدون داشتن حادثه ای دوباره در پناهگاه جمع شده و این موفقیت را به هم تبریک گفتند.

 

شب تیم با خیالی راحت به داخل کیسه خواب رفت و صبح روز فردا یعنی یکشنبه ساعت 7:30 افراد تیم بیدار شدند. ساعت 9:30 جلسه ای با

 

حضور تمامی افراد تیم در مورد نواقش خود افراد برگزار شد که تا ساعت 11 پایان یافت. در ادامه روز کلاس آموزشی راه رفتن با کرامپون و

 

کلنگ برگزار شد که کلاس تا ساعت 14:30 به طول انجامید.

 

صبح روز دوشنبه ساعت 7 بیدار باش اعلام شد و ساعت 9 تیم از پناهگاه بارگاه سوم حرکت کرد به سمت رینه.ساعت 11 تیم به گوسفند سرا

 

رسید , ساعت 13:15 به جاده , و ساعت 14:30 نیز به قرارگاه رینه واقع در شهر رینه رسید. پس از یک روز استراحت که شامل صرف نهار

 

و آبگرم و شام بود تیم صبح روز سه شنبه توسط اتوبوس قبلی که از طرف شهرداری در اختیار تیم قرار گرفته بود به سمت نیشابور حرکت کرد

 

و ساعت 11:30 تیم در کنار خانواده های خود در نیشابور قرار گرفت.

 

اعضای تیم:

 

1.      حمید میر بلوک : سرپرست برنامه

 

2.      ایوب امین الرعایا : پزشک تیم

 

3.      سعید حاجی بیگلو : عکاس و فیلم بردار

 

4.      رضا شادابی : عکاس و فیلمبردار

 

5.      رضا فتحی : مربی

 

6.      مجید نیک منش

 

7.      عزیز منفرد : عکاس

 

8.      صامر ابراهیم

 

9.      امیر حمداد

 

10. مهران شکوهی

 

11. رضا ملا نوروزی

 

12. حسن نصیب پور

 

13. جبار صادقی

 

14. محمد قارا چشمه

 

15. علی مختاریه : پشتیبان

 

16. سرکار خانم یاسمن حسینی

 

17. سرکار خانم لیلا روشن ضمیر

 

18. سرکار خانم زری سلیمانی

مخالفت با عبور جاده از پارک ملی لار

عباس محمدی؛ رییس هیات مدیره انجمن کوهنوردان در پنجاه و چهارمین جلسه انجمن کوهنوردان ایران که در محل تشکل‌های غیردولتی و با حضور بیش از 100 کوهنورد و علاقه مند محیط کوهستان روز چهارشنبه برگزار شد، گفت:« طرحی در دولت به تصویب رسیده که منطقه بلده را به لواسان وصل می‌کند. این طرح از سوی کارشناسان، در سفرهای استانی و با شتاب تصویب شده و زمینه مخالفت گروه های محط‌زیستی را فراهم کرده است.»
وی افزود:« این منطقه از نظر کوهنوردی و محیط کوهستان ارزش زیادی دارد. عنوان پارک ملی هم نشان از این ارزش دارد.»
محمدی توضیح داد:« نامه‌ای نیز به رییس جمهور، سازمان محیط‌زیست و سازمان بازرسی کل کشور ارسال شده تا تاثیرات عبور این جاده از پارک ملی لار را برای مسئولان روشن سازد. از نمایندگان سازمان‌های غیر دولتی هم دعوت شده است تا در این خصوص فعال شوند.»

ناصر پازوکی، کارشناس میراث‌طبیعی و رییس سابق سازمان میراث فرهنگی استان تهران نیز در این جلسه، با اشاره به این مساله که احداث جاده از پارک ملی خجیر در کنار طرح عبور جاده از پارک ملی لار مورد توجه دولت قرار دارد، گفت:« منطقه حفاظت شده خجیر از زمان قاجار به شهرت رسید و از زمان صفویه مورد توجه شاهان برای شکار قرار گرفت. با وجود قدمت 300 ساله، این منطقه دچار تحولات زیادی شده است. اوایل انقلاب عده ای با ماشین‌های ارتشی و مسلسل، کامیون‌ها را پر از لاشه کل و قوچ و میش کرده و به ظاهر میان مردم مستضعف تهران توزیع می‌کردند.»
وی افزود:« سال 1365 در این پارک، جسد بلندترین پلنگ دنیا پیدا شد که حتی مورد تایید سازمان بین المللی حیات وحش نیز قرار گرفت. این پلنگ به مرگ طبیعی دچار شده بود و بعدها با تاکسیدرمی به یکی از موزه های ایران انتقال یافت.»
پازوکی ادامه داد:« در زمان ریاست جمهوری خاتمی نیز چندین بار موضوع عبور جاده از منطقه خجیر مطرح شد اما با تلاش و پیگیری معاونت رییس سازمان محیط‌زیست آن زمان، این کار عملی نشد، تا اینکه دولت جدید موضوع ساخت جاده نظامی از این منطقه را مطرح کرد که در صورت عملی شدن این طرح، باید فاتحه این پارک را خواند.»
این کارشناس افزود:« پارک ملی لار نیز در طول تاریخ همواره سکونت‌گاه مردم اطراف بوده است. در تمام عمر این منطقه به جز سال‌های 1343 تا 1345 که رژیم پهلوی در منطقه تاسیسات دایر کرده بود، در باقی موارد عموماً به عنوان ییلاقی که از دشت حمایت می‌کرد، به فعالیت خود ادامه داده است اما امروز می‌بینیم تصمیماتی گرفته می‌شود که توسعه ‌پایدار را زیر سوآل می‌برد.»
وی گفت:« امکان دارد تاسیساتی که در این مناطق ساخته می‌شود در یک دوره پنجاه ساله مفید باشد اما به حیات وحش و اکوسیستم طبیعی ضرر می‌رساند. این مسایل تنها توسعه را دربرمی‌گیرد.»
پازوکی با طرح این سوال که آیا نمی توان در محدوده دیگری جاده ساخت، باردیگر بر عدم ساخت جاده در این منطقه تاکید کرد.
این کارشناس در ادامه به 12 اثر تاریخی و فرهنگی در منطقه لار اشاره کرد و توضیح داد:« این بناها کاملا برپایه اصول زیست محیطی ساخته شده‌اند. کشورهای دنیا، امروزه میلیاردها دلار خرج می‌کنند تا اثری را در آثار ملی خود ثبت کنند اما ما از صدها اثری که قابلیت تبدیل شدن به یک اثر ملی را دارند تنها به هشت مورد بسنده کرده‌ایم.»
وی گفت:« آثار ثبت‌شده قانونا نباید تخریب شوند و احداث جاده از این منطقه نشان از بی‌قانونی در حوزه محیط زیست است.»
مقدسی، معاون زیست‌محیطی استان مازندران نیز در ادامه این جلسه، قله دماوند را از نظر زیست‌محیطی به عنوان پدیده طبیعی منحصر به فرد معرفی کرد و گفت:« پی‌گیری‌هایی در کنار آثار تاریخی موجود انجام شده تا روز دماوند به عنوان اثر طبیعی در روز 13 تیر ثبت شود.»
یکی از برادران مرحوم سیاوش یزدانی هم با اعلام اینکه گم‌شدن و درگذشت سیاوش یزدانی در دماوند بهانه‌ای برای علاقه مندی من و خانواده ام به دماوند شد، افزود:« موضوع حفاظت از این کوه سرشار از اسطوره و حماسه به یکی از دلمشغولی‌های من بدل شد.»
به گفته وی، پی‌گیری موضوع ثبت روز دماوند و همچنین اجرای موسیقی برفراز این قله نیز بخشی از برنامه گروه «چکاد البرز» بود. کیامقدم، آهنگساز برنامه اجرا شده بر فراز قله دماوند هم سیاوش یزدانی را «ایگناسیو»ی_ اسطوره_ این برنامه عنوان کرد. گفتنی است جسد سیاوش یزدانی پس از سه سال هنوز پیدا نشده است.
پخش فیلم‌های برنامه اجرا شده در رینه و صعود گروه موسیقی چکاد البرز به دماوند و اجرا بر فراز قله و همچنین پخش فیلمی از حادثه علم کوه پایان بخش این جلسه بود.

کشف جسد‭ ‬یک کوهنورد‭‬ در‭ ‬دماوند

جسد‭ ‬کوهنورد‭ ‬آذربایجان‭ ‬شرقی‭ ‬در‭ ‬یخچال‭ ‬شمالی‭ ‬دماوند‭ ‬کشف‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬پایین‭ ‬منتقل‭ ‬شد‮.‬‭ ‬به‭ ‬گزارش‭ ‬فارس،‭ ‬اواخر‭ ‬هفته‭ ‬پیش‭ ‬یک‭ ‬تیم‭ ‬کوهنوردی‭ ‬از‭ ‬آذربایجان‭ ‬شرقی‭ ‬با‭ ‬هدف‭ ‬صعود‭ ‬به‭ ‬قله‭ ‬دماوند‭ ‬از‭ ‬مسیر‭ ‬جبهه‭ ‬شمالی‭ ‬راهی‭ ‬این‭ ‬قله‭ ‬شدند‮.‬‭ ‬در‭ ‬مسیر‭ ‬صعود،‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬اعضای‭ ‬تیم‭ ‬به‭ ‬نام‭ ‬عبدی‭ ‬بر‭ ‬اثر‭ ‬سقوط‭ ‬روی‭ ‬یخچال‭ ‬دبی‭ ‬سل‭ ‬جان‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬دست‭ ‬داد‮.‬‭ ‬همنوردان‭ ‬وی‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سه‭ ‬روز‭ ‬تلاش‭ ‬موفق‭ ‬به‭ ‬کشف‭ ‬و‭ ‬انتقال‭ ‬وی‭ ‬به‭ ‬پایین‭ ‬شدند‮.‬

نصب دیواره سنگی استاندارد در بندرعباس

 "مدیرکل تربیت بدنی هرمزگان از آغاز اولین اردوی تیم ملی سنگنوردی (سرعت) در مجموعه ورزشی هفت تیر بندرعباس خبر داد. به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از پایگاه خبری سازمان، مسعود مرشدی گفت: باتوجه به فعالیت‌های گسترده‌ای که هیئت کوهنوردی به خصوص در زمینه سنگنوردی دارد، به زودی دیواره سنگی استاندارد ویژه برگزاری رقابت‌های بین‌المللی در بندرعباس نصب خواهد شد. مرشدی با بیان اینکه مدت برگزاری این اردو را یک هفته ذکر کرد که 17 سنگنورد در بخش سرعت در آن حضور دارند، هدف از برگزاری اردوی سنگنوردی سرعت را انتخاب تیم ملی برای شرکت در رقابت‌های آسیایی که اواخر مهر ماه سال آینده در ماکائو برگزار خواهد شد عنوان کرد. وی گفت: از بین شرکت‌کنندگان در اردوهای مختلف تا یک ماه مانده به زمان آغاز مسابفات در نهایت چهار نفر انتخاب می‌شوند و به عضویت تیم ملی بخش سرعت درخواهند آمد.

مدیرکل تربیت بدنی استان افزود: از هرمزگان نیز دو نفر سنگنورد به نام‌های مظفر لک زایی و بهمن سلیمانی به این اردو دعوت شده‌اند که حضور آنان نشان از رونق این رشته در این استان دارد؛ طوریکه اکنون در ردیف شش استان اول قرار داریم. به گفته مرشدی در این استان 50 نفر از آقایان و بانوان بطور رسمی و سه برابر آن نیز بطور غیر رسمی در این رشته فعالیت دارند. "

بزرگترین صعود زمستانی به بینالود

رییس ستاد بزرگترین صعود خراسان رضوی گفت: به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بزرگترین صعود زمستانی در منطقه بینالود نیمه دوم بهمن ماه انجام می‌شود.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی کریم عباسپور روز سه‌شنبه در نشست این ستاد افزود: برای این صعود تاکنون استانهای خراسان شمالی و جنوبی، سمنان، همدان و کرمانشاه اعلام آمادگی کرده‌اند.
وی افزود: در این صعود بزرگ ‪ ۵۰۰‬نفر از کوهنوردان ادارات این استانها شرکت خواهند داشت.

او گفت: هیات کوهنوردی خراسان باید قبل از پیگیری موضوع صعود، به مسایل فنی و شناسایی پتانسیلهای موجود توجه نماید.
رییس هیات کوهنوردی خراسان رضوی نیز در این نشست گفت: مسیر حرکت این کاروان بزرگ از طریق خط الراس رشته کوه بینالود به سمت شهرستان نیشابور، شامل قلل قوج‌گر شیرباد، زرگران و نیز قله بینالود به ارتفاع ‪ ۳۳۵۰‬متر خواهد بود.
حسن نعیم‌آبادی افزود: هیاتها باید با توجه به مدت زمان کوتاه باقی مانده تا صعود، نسبت به ارتقا سطح تجربی و نیز آمادگی جسمانی و تجهیزات کوهنوردی تیم خود اقدام نمایند.

خانواده عزیزی : مهدی هنوز زنده است !

خانواده کوهنوردی که در صعود به قله علم کوه ناپدید شده است، با توجه به روشن شدن مجدد گوشی تلفن همراه وی ، مدعی هستند این کوهنورد با گذشت 9 روز از هنگام سقوط از کوه زنده است.
به دنبال صعود ناکام یک گروه 4 نفره کوهنوردی به قله علم کوه و اعلام مرگ 2 عضو گروه در میان برف و سرما، خانواده یکی از قربانیان به نام مهدی عزیزی مدعی است مدارکی در دست دارد که نشان می‌دهد این کوهنورد پس از سقوط به یخچال طبیعی منطقه زنده بوده و در صورت اعزام نیروهای امدادی به منطقه می تواند از مرگ نجات پیدا کند.
یکی از اعضای این خانواده روز گذشته در توضیح ماجرا گفت: بر طبق اظهارات نجات‌یافتگان گروه، از روز 25 دی که مهدی از گروه جدا شده بود تا راه مناسبی برای بازگشت پیدا کند کسی از او خبری نداشت تا اینکه یکی از اعضای گروه هنگامی که در حال برگشت به کمپ بود چیزی را بر روی برف ها می بیند که احتمال می دهد مهدی باشد که بر اثر سقوط جان خود را از دست داده است.
وی ادامه داد: از 25 تا 29 دی در حالی که گروه های امداد سرگرم عملیات نجات دیگر کوهنوردان و افراد گرفتار شده در برف بودند، ما هر چه با تلفن همراه مهدی تماس می‌گرفتیم پیغام می داد که تلفن او خاموش است و در این مدت پیامهای کوتاه زیادی برای او فرستادیم، اما به علت خاموش بودن تلفن آنها دریافت نمی شد.
اما از ساعت 19 سی ام دی وضعیت فرق کرد و این بار گوشی او به جای خاموش بودن، در دسترس نبود. همین مساله باعث شد امید زنده بودن مهدی در دل ما جوانه زند ، روز بعد وقتی به مخابرات مراجعه کردیم، اعلام شد گوشی مهدی از ساعت 19 شنبه تا 3 بامداد یک شنبه روشن بوده و تمامی پیامهای کوتاه را دریافت کرده است.

بنابراین از آنجا که مهدی از کودکی کوهنورد بوده و فرد بسیار با تجربه ای در این زمینه است، احتمال می دهیم که با توجه به شناختی که نسبت به منطقه دارد خود را به یک جان‌پناه رسانده و گوشی تلفن همراه خود را روشن کرده است تا به ما علامت دهد که زنده است.
خانواده مهدی عزیزی با توجه به این که یک گروه کوهنورد حاضر شده اند برای یافتن کوهنوردان ناپدید شده عازم علم کوه شوند از مسئولان درخواست کرده اند برای انتقال این گروه به ارتفاعات عملیات هلی‌برنی را انجام دهند.

اردوی تیم ملی سنگ نوردی سرعت ایران دایر شد

رییس هیات کوهنوردی هرمزگان گفت : اولین مرحله از اردوی تیم ملی سنگ نوردی سرعت ایران برای شرکت در بازی‌های آسیایی داخل سالن ماکائو از امروز چهارشنبه در مجموعه ورزشی هفت تیر شهر بندرعباس دایر شد.
"محمد عظیم کوسج" روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا ، مدت برگزاری این اردو را یک هفته عنوان کرد که ‪ ۱۷‬نفر سنگ نورد دربخش سرعت درآن حضور دارند.

رییس هیات کوهنوردی هرمزگان گفت:از بین شرکت‌کنندگان دراردوهای مختلف تا یک ماه مانده به زمان آغاز مسابقه‌هادرنهایت چهارنفر انتخاب می‌شوند و به عضویت تیم ملی سنگ نوردی بخش سرعت ایران درخواهند آمد.
کوسج اظهارداشت: نفرات دعوت شده برای شرکت در اولین مرحله از اردوی تیم ملی، در سالن صخره‌نوردی مجموعه ورزشی هفت تیر بندرعباس تمرینات خود را آغاز کرده‌اند.

پنج بانوی سنگنورد همدان در اردوی تیم ملی

مسوول امور ورزش بانوان همدان گفت: پنج بانوی سنگنورد این استان از سوی فدراسیون کوهنوردی به اردوی آمادگی تیم ملی دعوت شدند.
"نرگس زینلیان" روز چهارشنبه در گفت وگو باخبرنگار ایرنا افزود: "بهاره مرادی"، "نگار ورشوچی"، "فاطمه سلیمانی"، "زهرا بهرامیان" و "نادیا طالبیان" نفرات دعوت شده به اردوی آمادگی تیم ملی هستند.
وی اضافه کرد: اردوی آمادگی بانوان سنگ نورد از پنج بهمن ماه به مدت سه روز و با حضور ‪ ۱۷‬سنگنورد در شهر کرمان برگزار می‌شود.
زینلیان اظهار داشت: همدان با پنج سنگنورد بیشترین سهم را در بین استان های کشور دارد.

به گفته وی، این اردوی آمادگی به منظور حضور پرقدرت تیم ملی سنگنوردی بانوان کشور در بازیهای داخل سالن آسیایی ‪" ۲۰۰۷‬ماکائو" برپا می‌شود.

حادثه علم‌کوه به قلم یکی از اعضای تیم

به دنبال کشته شدن دو کوهنورد در مسیر صعود به قله علم کوه "رضا عباسیون"، یکی از اعضای هیئت کوهنوردی سنقر، گزارشی از این حادثه ارایه کرد.پیش از این و در مرداد ماه نیز یک کوهنورد جان خود را از دست داده بود.
برنامه صعود قله علم‌کوه از مسیر گرده آلمانی‌ها در سال 1384 طراحی شد و ما(چهار نفر از هیئت کوهنوردی سنقر) به همراه مهدی عزیزی و یک نفر از اعضای باشگاه آرش در پاییز سال 1384 اقدام به بارگزاری در منطقه سر چال و علم چال کردیم و در بهمن ماه 1384 با یک تیم پنج نفره برای اجرای برنامه اصلی راهی منطقه شدیم که در مواجهه با هوای نامساعد و بعد از هشت روز تلاش در منطقه این برنامه شکست خورد و ناچار به بازگشت شدیم.
در پاییز امسال(1385) با تدارک بهتر و تمرین بیشتر در آبان ماه در منطقه علم‌چال اقدام به بارگزاری کرده و تصمیم گرفتیم که این بار برنامه را در دی ماه انجام دهیم.
برای اجرای برنامه آماده شدیم و در روز یکشنبه 17 دی به قرارگاه فدراسیون کوهنوردی در رودبارک رفتیم. تیم ما تشکیل شده بود از مهدی عزیزی(سرپرست) علیرضا سلیمانی و پرویز کماسی و من(رضا عباسیون).



دوشنبه 18 دی: تیم ما ساعت 6 و نیم صبح قرارگاه را به مقصد «بریر» ترک کرد؛ مسیر حجم برف زیادی داشت و زمان زیادی صرف برف‌کوبی شد، تیم نهایتا با تلاش زیاد در ساعت سه بعدازظهر به منطقه گوسفندسرای پیت سرا رسید ودر این نقطه بیواک کرد. آقای مهدی حبیبی و همسرش که قصد صعود با اسکی را داشتند هم در این شب به ما ملحق شدند.

سه شنبه 19 دی: با تلاش و صرف انر‍ژی زیاد تیم در بعدازظهر این روز به پناهگاه سرچال رسید و درپناهگاه اقدام به شب‌مانی کرد.

چهارشنبه 20 دی: روز چهارشنبه به منطقه علم‌چال رسیدیم و کمپ خود را با دو چادر در این منطقه برپا کردیم و روز بعد قرار به استراحت شد.

پنجشنبه21 دی: تیم به استراحت پرداخت و مهدی حبیبی و همسرش قله‌های میان‌سه‌چال و شانه‌کوه را با اسکی صعودکردند، پرویز کماسی هم در این روز اقدام به صعود قله تخت سلیمان کرد و به کمپ بازگشت.
عباسیون: دیگر برایم فرقی نمی‌کرد که از سرما بمیرم یا از بهمنی که در بالای سر من قرار داشت و هر لحظه منتظر ریختن بهمن‌هایی بودم که داشتم از زیر آن ها عبور می کردم.

جمعه22 دی: مهدی حبیبی و همسرش به پایین برگشتند و پرویز کماسی در کمپ باقی ماند و مهدی عزیزی، علیرضا سلیمانی و من در ساعت 6.30 صبح کمپ را به قصد اجرای برنامه نهایی ترک کردیم(هواشناسی در این روز اعلام کرد که یک جبهه هوای سرد در حال پوشش دادن قسمت‌های غربی البرز مرکزی است که با مشورت مهدی وی اظهار کرد که این جبهه به منطقه ما نمی‌رسد) ساعت 8.30 به قله شانه‌کوه رسیدیم(گردنه شمالی)؛ دورزدن قله شانه‌کوه به قصد دسترسی به گردنه جنوبی آن که ابتدای راه گرده آلمانی‌ها است با وجود برف زیاد سه ساعت طول کشید. نهایتا کار را آغاز کردیم و قسمت‌های اول را بدون طناب حمایت و بصورت آزاد طی کردیم در قسمت‌های بالاتر مهدی سرطناب می‌رفت و ما روی طناب او یومار می‌زدیم، تا به دو رکابی رسیدیم مهدی دو رکابی را رد کرده بود که از بالا پیام داد که دستانش دچار سرما زدگی شده و تصمیم به بازگشت دارد. او برگشت و دستانش را داخل کاپشن من کرد و با استفاده از گرمای بدن من دستانش را گرم کرد. ما تصمیم به شب‌مانی گرفتیم و زیر دورکابی بیواک کردیم، شب سردی بود و بارش هم در طول شب ادامه داشت.

شنبه23 دی: شنبه صبح با سختی از کیسه خواب بیرون آمدیم و من از مهدی خواستم که از همین جا برگردیم اما او اظهار کرد که ما تلاش زیادی برای رسیدن به اینجا انجام داده ایم و باید ادامه دهیم. ادامه مسیر را من سرطناب می‌رفتم که دو طول بود و تا سه رکابی پیش رفتیم و بعد از گذر از سه رکابی دستان من دچار سرمازدگی شد و تصمیم به بازگشت گرفتم، پایین آمدم و علیرضا تلاش سرطنابی را انجام داد که او هم موفق نشد و ناچار شدیم که زیر سه رکابی یک شب دیگر را هم بیواک کنیم.

یکشنبه24 دی: صبح تمام توان خود را ازدست داده بودیم به طوری که مهدی قادر به بیرون آمدن از کیسه خواب نبود و این کار را با کمک ما انجام داد، باد شدیدی می‌وزید و هوا هم بسیار سرد شده بود، من دو باره تلاش سرطنابی را انجام دادم و یک طول صعود کردم اما باز هم تصمیم به بازگشت گرفتم و دوباره به زیر سه رکابی بازگشتم، متفقا تصمیم به بازگشت می‌گیریم ودر حال جمع و جور کردن وسایل بودیم که باد کیسه خواب مهدی را به داخل یخچال غربی برد؛ مهدی برای ما تشریح کرد که سه گزینه برای بازگشت داریم اول اینکه از مسیری که صعودکرده‌ایم بازگردیم که مستلزم درگیری با سنگ است که با وجود سرمازدگی دستانمان کار خطرناکی است، گزینه دوم فرود از سمت یخچال علم‌چال است که فرودی ساده خواهد بود اما در انتها به مسیری ریزشی برخورد خواهیم کرد؛ و گزینه سوم فرود به سمت یخچال غربی است که ریسک بیشتری دارد اما با احتساب بارش زیادی که صورت گرفته و انباشت برف در قسمت‌های پایینی در انتها گریز از این مسیر ساده تر به نظر می‌رسد.

شنبه صبح با سختی از کیسه خواب بیرون آمدیم و من از مهدی خواستم که از همین جا برگردیم اما او اظهار کرد که ما تلاش زیادی برای رسیدن به اینجا کرده ایم و باید ادامه دهیم.
همگی فرود به یخچال‌غربی را انتخاب می‌کنیم و مهدی زیر سه رکابی کارگاه فرود را آماده کرد و ما با دو رشته طنابی که داشتیم یک فرود 60 متری به سمت یخچال غربی رفتیم، وقتی همگی به نقطه انتها رسیدیم طناب‌ها را کشیدیم اما یکی از طناب‌ها که خاصیت ضد آبی نداشت کاملا یخ زده و گیر کرده بود یخ زدگی طناب به حدی بود که به راحتی می‌شد آن را شکست و تکه تکه کرد، ناچار به بریدن طناب شدیم و طناب 60 متری ضد آب را بدست آوردیم به انضمام هشت تا 10 متر از طناب دیگر که کاملا یخ زده بود. با طناب کوتاه‌تر کارگاه فرود دوم را زدیم و روی طناب 60 متری که ثابت گذاشته بودیم بک طول 60 متری دیگر را هم فرود رفتیم مهدی اول فرود رفت وعلیرضا نفر دوم بود، فرود علیرضا به‌علت سرمای زیاد و از دست رفتن توان وی بسیار با سختی و با صرف زمان زیاد صورت گرفت به‌طوری که من هم در کارگاه بالا بی‌تاب شده بودم، نهایتا من هم فرود رفتم و خودم را به علیرضا رساندم و سراغ مهدی را گرفتم که علیرضا گفت وقتی من رسیدم مهدی برای پیدا کردن راه بازگشت حرکت کرد. (به سمت شانه کوه) من با مراقبت از علیرضا (وی بینایی خود را ازدست داده بود و سطح هشیاری‌اش پایین آمده بود) از مسیری که مهدی رفته بود به راه افتادیم این قسمت روی یک توده برفی بودیم که راه رفتن روی آن ریسک زیادی نداشت متوجه شدم که علیرضا عقب مانده، برگشتم تا به او کمک کنم اما او می‌گفت که دیگر قادر به ادامه دادن نیست؛ او را به زحمت داخل کیسه خواب قرار دادم و خودم به قصد یافتن مهدی از مسیری که او رفته بود حرکت کردم، به مهدی دید نداشتم اما صدای او را می‌شنیدم که می‌گفت بیایید اینجا راه می‌دهد. من فریاد زدم که تو برو، علیرضا قادر به حرکت نیست من پیش او می‌مانم تا تو کمک بیاوری!؛ پیش علیرضا برگشتم با اطمینان به اینکه مهدی به علم‌چال می‌رود؛ خود نیز داخل کیسه خواب رفتم و یک شب دیگر را هم در آن نقطه سپری کردم، در تمام شب با حرکت دادن بدنم برای زنده ماندن تلاش می‌کردم و همینطور برای گرم نگهداشتن علیرضا، تمام شب را گریه می‌کردم و از اینکه می‌دیدم که علیرضا چگونه در حال جدال با مرگ است و نمی‌توانم برای او کاری بکنم بسیار ناراحت بودم در نیمه‌های شب بود که متوجه شدم که علیرضا دیگر حرکت نمی‌کند علائم حیاتی او را چک کردم و متوجه شدم که علیرضا جان باخته.

دوشنبه25 دی: صبح این روز پیکر بی‌جان علیرضا را زیر سنگی که زیر آن خوابیده بودیم جا دادم و او را با تبر یخ مهار کردم و خود برای رفتن به سمت علم‌چال راهی شدم و شروع به تراورس کردن به سمت غرب و به جهت قله انگشت خدا کردم در همین حین پیکر بی جان مهدی را دیدم که روی برف‌ها زیر یک قسمت نسبتا عمودی به ارتفاع 35 تا 40 متر افتاده بود و دسترسی به وی برای من امکان نداشت سرانجام به بهمن زیر یخچال اسپیلت رسیدم دیگر برایم فرقی نمی‌کرد که از سرما بمیرم یا از بهمنی که در بالای سر من قرار داشت و هر لحظه منتظر ریختن بهمن‌هایی بودم که در حال عبور از آنها بودم. به دلیل ضعف مفرط بدنی در اثر سه شب مانی در هوای سرد و سه روز فعالیت بدون خوردن غذا نمی‌دانم که برفکوبی آن حجم وسیع یخچال غربی را چگونه انجام دادم و سرانجام به زیر قله شانه کوه رسیدم، تمام دهلیزها انباشته از برف بود و من گرده‌ای نسبتا خشک که یکسره تا قله شانه کوه ادامه داشت را انتخاب کردم و بوسیله آن خود را به قله شانه‌کوه رساندم. از شانه کوه فریاد زدم اما بی‌جان بودم و فریادم بلند نمی‌‌شد، به سمت چادرها رفتم پرویز من را دید و خودش را به من رساند، از من پرسید که مهدی و علیرضا کجا هستند گفتم پیش خدا! او بدن بیجان من را به چادر برد و دیگر نفهمیدم که چه شد و او چگونه من را تر و خشک می‌کرد فقط می‌دانم که تا صبح فقط مایعات می‌خوردم.

سه شنبه26 دی: صبح این روز با پرویز وسایل را جمع کردیم و در بشکه‌ای که همراه آورده بودیم قرار دادیم و به سمت پناهگاه سرچال حرکت کردیم و خبر را ساعت دو بعدازظهر به هیات کوه‌نوردی سنقر با استفاده از موبایل علیرضا که پیش من بود خبر دادیم.

نامه صعود سراسری دهه فجر- لرستان

اداره کل تربیت بدنی استان لرستان

 

سلام علیکم

پیرو نامه شماره 14025/3899-263 مورخ 12/10/85 در خصوص صعود سراسری کوهنوردان کشور به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی باطلاع میرساند که هیئت کوهنوردی آن استان بموجب نامه شماره  12791/4/222 مورخ 13/10/85 به عنوان استان معین داوطلب اجرای برنامه فوق برای صعود قلل: کلورید، پیارو، سن بران، گل گل گردیده و میزبان استانهای سراسر کشور می باشد.

لذا با عنایت به مدیریت و توانمندی هیئت کوهنوردی آن استان دستور فرمائید نسبت به تشکیل ستادی بنام ستاد برگزاری صعود دهه مبارک فجر با حضور        1- استاندار (معاون سیاسی)  2- ریاست صدا و سیما  3- مدیر کل هلال احمر   4- معاونت فرماندهی نیروی انتظامی  5- معاونت اداره کل راه و ترابری            6- نماینده محیط زیست و با حضور و مدیریت آن ریاست محترم، اقدام تا در هرچه با شکوهتر برگزار نمودن این صعود مساعدت و همکاری نمایند. شایان ذکر است که برنامه یاد شده در تاریخ 19 لغایت 23/11/85 برگزار می گردد. لذا به هیئت کوهنوردی آن استان دستور فرمائید مکاتبات و هماهنگی های لازم را با هیئت های کوهنوردی استانهای یاد شده از هر جهت بعمل آورد.

نامه فراخوان اردوی هیمالیانوردی

اولین فراخوان اردوی هیمالیا نوردی در سال 1385

          

   به لحاظ استمرار در صعودهای برون مرزی، اولین اردوی هیمالیانوردی در سال 1385 بر روی قله توچال به مدت دو روز (5و 6/11/85) از دو مسیر انجام خواهد پذیرفت. لذا کلیه کوهنوردان واجد شرایط (بانوان و آقایان) راس ساعت 9 صبح مورخ 5/11/85 در پناهگاه شیرپلا (آقایان) و پناهگاه پلنگ چال (بانوان) به نماینده این فدراسیون خود را معرفی نمایند. هزینه شرکت در این اردو یکصدهزارریال که در زمان ثبت نام بصورت نقدی دریافت خواهد شد.

ضمناً به همراه داشتن اصل و کپی کارت بیمه ورزشی در سالجاری و داشتن گواهی صحت و سلامت از پزشک متخصص قلب و تصویر شناسنامه الزامی است.

بدیهی است از حضور افرادی که فاقد هر یک از مدارک یاد شده باشند ممانعت بعمل خواهد آمد.