www.binalud.com

ادرس جدید ما www.mtbinalud.com

www.binalud.com

ادرس جدید ما www.mtbinalud.com

اردوی انتخابی تیم ملی پیشکسوتان و مربیان

دومین اردوی انتخابی تیم ملی پیشکسوتان و مربیان کوهنوردی ایران با هدف صعود به قله آرارات ترکیه 4 آبان برگزار می‌شود.
برای ارتقای سطح فنی، برنامه ریزی، مدیریت و هدایت مربیان کوهنوردی، این فدراسیون دومین اردوی انتخابی تیم ملی را با حضور مربیان فعال در عرصه آموزش جهت صعود به قله آرارات (5137 متری) برگزار می کند .

تقویم شش ماه دوم سال ۱۳۸۵ گروه کوهنوردی بینالود

 

ردیف

تاریخ

برنامه

منطقه

سرپرست

توضیحات

1

مهرماه

 

 

 

 

2

5/8/85

نمایشگاه و همایش کوهنوردی

نیشابور

حاجی بگلو

مشترک با هیئت

3

26/8/85

تجهیز پناهگاه

بینالود

مختاریه

مشترک با هیئت

4

10/9/85

پیمایش خط الراس

بینالود

منفرد

تدارکاتی

5

24/9/85

کوهپیمایی

خرو

نصیب پور

مشترک با هیئت

6

8/10/85

کوهپیمایی

باغدشت

فتحی

مشترک با هیئت

7

15/10/85

کوهنوردی

ملکوه

کریمی

تدارکاتی

8

بهمن 85

صعود زمستانی

دماوند

میر بلوک

مشترک با هیئت

9

بهمن 85

صعود زمستانی استانی

 

هیئت استان

 

10

اسفند 85

درختکاری

نیشابور

امین الرعایایی

مشترک با هیئت

نجات کوهپیمای مصدوم از اعماق دره شیرپلا

پس از گذشت یک روز از سقوط کوهپیمای جوان از ارتفاعات توچال، سرانجام صبح امروز یک فروند بالگرد هلال احمر جهت انتقال وی به بیمارستان اعزام شد؛ مسوول هماهنگی امداد کوهستان اعلام کرد: تاخیر در امدادرسانی به دلیل تعطیل شدن پایگاه امدادی مستقر در منطقه توچال رخ داد.

حوالی ظهر روز گذشته، زمانی که تعدادی کوهنورد از «کلکچال» به سمت ارتفاعات آن منطقه صعود می‌کردند، به صورت اتفاقی متوجه وجود جوانی در اعماق دره شیرپلا شدند که از ارتفاعات همان منطقه سقوط کرده بود.
بدین ترتیب بلافاصله وقوع حادثه به اطلاع پلیس و اورژانس رسید، اما پس از گذشت چندین ساعت از اعلان خبر هیچ نیروی امدادی جهت انتقال مصدوم اعزام نشد.
در این میان سرانجام شب گذشته در پی اعلام وقوع حادثه به امداد کوهستان جمعیت هلال احمر شمیرانات از سوی اورژانس تهران، امدادگران در قالب یک تیم امدادی به ارتفاعات آن منطقه اعزام شدند، اما به دلیل صعب العبور بودن «دره شیرپلا» و تاریکی هوا، انتقال شخص مصدوم امکانپذیر نبود، از این رو کوهپیمای مصدوم، شب را در همان حالت تا صبح به سر برد.
سرانجام پس از گذشت ساعت‌ها از وقوع حادثه، جوان حادثه دیده به هویت «نیما» 19 ساله با اعزام بالگرد سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر از موقعیت مورد نظر به بیمارستان منتقل شد.
اسماعیل اسکندری، مسوول هماهنگی امداد کوهستان سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر در خصوص تاخیر انتقال جوان حادثه دیده از ارتفاعات توچال به خبرنگار ایسنا، گفت: تاخیر در انتقال مصدوم به دلیل نبود نیروهای امدادی در منطقه بود.
وی با بیان این که پیش از این، یک پایگاه امداد کوهستان در منطقه شیرپلا مستقر بود، اضافه کرد: این پایگاه امدادی، از حدود یکسال پیش به دلیل به خطر افتادن امنیت پایگاه و هجوم برخی افراد ناشناس تعطیل شد و این در حالیست که به صورت مکرر با مسوول کمیته پناهگاههای فدراسیون کوهنوردی و مسوول پناهگاه شیرپلا، مذاکراتی در خصوص راه‌اندازی مجدد این پایگاه صورت گرفته، اما تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم.
به گفته مسوول هماهنگ امداد کوهستان سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، با توجه به سرد شدن هوا و صعب العبور بودن منطقه شیرپلا و افزایش حوادث در این فصل، وجود یک تیم امدادی فعال در منطقه بسیار مورد نیاز است.
اسکندری خاطرنشان کرد: در حال حاضر به دلیل عدم هماهنگی مسوولان کوهستان تنها سه پایگاه فعال بوده و سه پایگاه دیگر تعطیل است. از سوی دیگر در پی سرد شدن هوای کوهستان، شرایط امداد هوایی از طریق بالگردهای هلال احمر تقریبا غیرممکن است.

احداث پارک کوهستانی در کنار رود ارس

مدیر عامل منطقه‌ی آزاد ارس گفت: اولین و بزرگترین پارک کوهستانی در نقطه‌ صفر مرزی‌، در کنار رود ارس احداث و در دامنه‌ کوه‌های منطقه‌، پذیرای گردشگران و مسافران خواهد بود.

مهندس علی جلیلی افزود: عملیات احداث فاز اول این پروژه عمرانی در مساحتی به وسعت ‌١١ هکتار که تا چهار برابر قابل افزایش است، با برآورد اولیه ‌١٥ میلیارد ریال در شمال غرب محدوده این منطقه آزاد آغاز شده است.
وی تصریح کرد:‌ این پارک کوهستانی دارای ‌٦١٠ متر مربع فضای خدماتی، پنج هکتار فضای سبز و ‌٧/١ هکتار سطح آبی و جاده دسترسی خواهد بود، ضمن این که برای توقف خودروها نیز فضای مناسب پارکینگ در این پارک کوهستانی تعبیه شده است.
وی درباره‌ی امکانات این پارک خاطر نشان کرد: استخر، آبشار، آب‌نمای جوشان، پیست اسکیت و دوچرخه سواری،‌ محل‌های استراحت به صورت آلاچیق و روباز،‌ محل‌های پیاده روی، و ورزش صبحگاهی سالن‌های غذاخوری، کافی شاپ، مسیرهای آبی و آبراهه‌های متعدد در کلیه‌ی سطوح پارک و فضای سبز متناسب با محیط زیست منطقه از جمله امکانات در نظر گرفته شده برای پارک کوهستانی منطقه‌ی آزاد ارس می‌باشد.
مدیر عامل منطقه‌ آزاد ارس در پایان عنوان کرد: سیستم نورپردازی و دید در شب منحصر به فرد آن، دور نمای زیبایی را از منظر شهر جلفا و همچنین نخجوان ایجاد خواهد کرد.
شایان ذکر است، منطقه‌ی آزاد ارس در محدود‌ه‌ای حدود ‌٩٦ کیلومتر مربع با مرکزیت جلفا در استان آذربایجان شرقی در ‌١٣٧ کیلومتری، تبریز در حاشیه رود ارس و در همسایگی جنوبی کشورهای آذربایجان ، ارمنستان، و نخجوان واقع شده است.

کشف جسدآخرین کوهنوردکرمانشاهی دراشترانکوه

رییس هیات کوهنوردی استان کرمانشاه گفت: پیکر زنده یاد فرشاد احسانپور آخرین کوهنورد امدادگر کرمانشاهی هفته گذشته پس از پیدا شدن در ارتفاعات " کول جنو " اشترانکوه لرستان به زادگاهش کرمانشاه انتقال و به خاک سپرده شد.

" بهروز ایزدی " روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: در پی مرگ زنده یاد احسان شهبازی یکی از کوهنوردان کرمانشاهی در ارتفاعات کول جنو یک تیم ‪ ۱۲‬نفره کوهنوردان امدادگر کرمانشاهی برای کمک به این کوهنورد جوان و حادثه دیده با بالگرد عازم قله شدند.
وی گفت: در عملیات تجسس سه تن از کوهنوردان امدادگر گرفتار بهمن شده و در اعماق یخچال کول جنو در زیر خروارها برف و یخ مدفون می‌شوند.
وی افزود: پیکر آخرین کوهنورد امدادگر کرمانشاهی ‪ ۲۹۰‬روز پس از جستجوی فراوان‌و تجسسهای مکرر توسط گروه‌های کوهنوردی کرمانشاه، همنوردان الیگودرز و ازنا و هلال احمر سرانجام هفته گذشته توسط کوهمردان الیگودرز پیدا شد.
ایزدی اضافه کرد: کوهمردان الیگودرز در قالب یک تیم ‪ ۱۸‬نفره با جمعی از کوهنوردان تنکابنی هفته گذشته به مناسبت گرامیداشت یاد حادثه دیدگان کول جنو عازم قله شدند که پس از بازگشت در داخل دره و دهلیز مسیر سقوط بهمن موفق به کشف جسد احسانپور می‌شوند.
وی گفت: پیکر زنده یاد احسانپور پس از انتقال به کرمانشاه روز جمعه در کنار همنوردان فداکار خود زنده یادان مسعود مولایی و مهدی مرزبانی با حضور جمع کثیری از مسوولان تربیت بدنی، جامعه ورزشی، مسوولان ادارات و اعضای خانواده‌های کوهنوردان به خاک سپرده شد.

۲۰ سال ناگفته های آقاجانی

یک مسئله هم این وسط هست که هیچ جا بیان نکردم. پس از دیدار با رهبر انقلاب، ایشان (علی آبادی) به دست آقای مهندس قدمی، بخشنامه کردند؛ هر کسی بخواهد با رئیس سه قوه و رهبر انقلاب دیدار کند، باید از ما اجازه بگیرد! نامه‌ آن هم هست

   

صادق آقاجانی از آن دست مدیران ورزشی است که همواره می شود بدون دردسر با او حرف زد یا مصاحبه کرد. رفتن او از فدراسیون کوهنوردی بسیار عجیب بود، آن هم در زمانی که سازمان تربیت بدنی مدعی حمایت از ورزش های موفق و جهانی است. حرف های آقاجانی جواب های لازم را به همه سوال های شکل گرفته در ذهن ما داد. آنقدر خاکی و بی قید حرف می زد که حس کردیم دیگر از فضای موجود در ورزش خسته شده است. گرچه هنوز وقتی می خواهد از انگیزه و علاقه اش به کوهنوردی بگوید، خون به رگهایش می دود و صورتش قرمز می شود. در بعدازظهری از مهرماه ۱۳۸۵ و ماه مبارک رمضان به بازتاب ورزشی آمد تا در مورد ناگفته هایی که بیش از ۲۰ سال است در سینه داشت با او گفتگو کنیم:

- حاج مصطفی داودی،‌ من را خواست و گفت: بیا و فدراسیون را اداره کن؛ آن موقع کمیته ملی المپیک در مجموعه شهید شیرودی بود. نقطه‌نظراتی که ایشان در سال 60 برای اداره فدراسیون داشت، زیاد با ایده‌های من نمی‌خواند، برای همین، به تفاهم نرسیدیم. آن وقت می‌گفتند: مسیر خانم‌ها و آقایان را از هم جدا کنید! پیش از انقلاب، جلوی من را گرفتند، من آمدم 200 متر پایین‌تر از یک جای دیگر رفتم، این حرف ها عملی نبود.

- اگر خاطرتان باشد، شهید رجایی دست‌نوشته‌ای روی برگه کمیته ملی المپیک دارد. مرحوم داودی، نامه‌ای نوشته و از ایشان، استعلام کرده و آقای رجایی نیز مطالبی را نوشته‌اند که به عنوان منشور المپیک ایران مطرح بود؛ البته از آن عکسی هم در دست است. خلاصه آن که مرحوم داودی این را به آقای غفوری‌فرد نشان داد و او هم گرفت و نامه‌ را پرت کرد و گفت: آقای رجایی چند سال است که شهید شده، الان آقای هاشمی رئیس‌جمهوره و من نیز رئیس سازمان تربیت بدنی هستم! به این ترتیب، برخورد ما با وی کمی سرد شد تا این که آقای داودی فوت کردند. این ماجرا ادامه پیدا کرد تا این که من را عزل کردند؛ یعنی 29 آذر ماه سال 1369.

- ما برای رفتن به اورست، مسایل پیچیده و عدیده‌ای داشتیم و مهم‌ترین آن مشکل مالی بود. به واقع مهندس فائقی همواره یک تکیه‌گاه خوب برای ما بود و حتی در بدترین شرایط نه نمی‌گفت و ادامه می‌داد که برو خدا بزرگه و این کار رو می‌کنیم و همین برای ما دلگرمی بود. بارها به آقایان و به آقای مهر‌علیزاده گفتم: اگر شما نمی‌توانید حمایت کنید، دست‌کم ما را سرد نکنید.

- ما برای ورود به عرصه نمی‌توانیم بگوییم، به هیمالیا برویم تا یک حادثه هم نداشته باشیم. آقای «لی»، نخستین کره‌ای که چهارده 8000 متر را صعود کرد، در قله آناپورنا پایش شکست. او می‌گوید: فقط نگران بودم طوری شود که نتوانم این کار را تمام کنم. یا برای نمونه؛ یکی از کوهنوردان فرانسه بود که در خاک لوتسه ناپدید شد؛ یعنی در سیزدهمین 8000 متری. هیچ آثاری از او باقی نماند؛ ببینید هیمالیانوردی، عجین با حادثه است.

- مقام معظم رهبری فرمایشی داشتند که ما همیشه از آن استفاده کردیم. در این زمینه توضیح بدهید. سال 68 ما دیواره علم کوه را صعود کردیم، اما با سرمازدگی دست یکی از بچه‌‌ها، صعود نیمه کار ماند و برگشتیم. تصویر این صعود را خدمت ایشان که آن زمان رئیس‌جمهور بودند، بردیم و توضیح دادیم. ایشان فرمودند: بروید کار را ادامه بدهید. نگفتند که دست ایشان، نگفتند نمازتان را چگونه خواندید؟

- در تاریخ دنیا، دو بار اتفاق افتاده که روی قله اورست یک‌ بار بگویند: «السلام علیک یا ابا عبدالله» و یک‌بار هم گفتند: «السلام علیک یا فاطمه‌الزهرا». ورزش ارزشی کجاست؟ این ارزش نیست؟! ما چه جوری باید بگوییم این ارزش است؟ اگر می‌گویید معتقد به ولایت هستید، موقعی که می‌خواهید افه بیایید می‌آیید از ولایت حرف می‌زنید و از رهبری حرف می‌زنید. مقام معظم رهبری این قدر حرف زدند شما چکار کردید؟

- آقای مهندس علی آبادی که رئیس سازمان است، با ما آمدند خدمت رهبری. ایشان این‌ قدر در صعود بانوان صحبت کرد. آقای علی آبادی اگر نقطه‌ای برای این کار با خودکارت گذاشتی، رو کن! به خدا، این حرف را از علی آبادی، به خاطر این که نیستم نمی‌گویم، بلکه دلم برای مملکتم می‌سوزد. رهبری فرمودند: کار، کار ارزشی است، با این همه زحمت ما چه کردید؟

- یک مسئله هم این وسط هست که هیچ جا بیان نکردم. پس از دیدار با رهبر انقلاب، ایشان به دست آقای مهندس قدمی، بخشنامه کردند؛ هر کسی بخواهد با رئیس سه قوه و رهبر انقلاب دیدار کند، باید از ما اجازه بگیرد! نامه‌ آن هم هست.

- در نامه‌ای که نوشتم گفتم: بی‌توجهی شما به منش کوهنوردی و انجام ندادن طرح‌هایی است که بر فرمایشات رهبری طراحی کردیم و برای مشروعیت بخشیدن به حضور در فدراسیون فعالیت‌ها تشکیلات که تا به امروز شما اقدام کردید، من دیگر صلاح نمی‌بینم تا روشن شدن قضیه در فدراسیون باشم. از این رو، از اول هفته آینده تا اطلاع ثانوی در فدراسیون حضور نخواهم یافت.

یادبودی از درگذشتگان حادثه غار پراو

سهند عقدایی متولد 1353 است و تحصیلات عالی در زمینه مهندسی مکانیک دارد. او نزدیک به ده سال است که کوهنوردی می‌کند و حدود چهارصد یا پانصد قله البرز مرکزی را به صورت خط‌‌الرأسی و دیواره‌های بزرگی را مانند بیستون، لجبر، علم‌کوه و اخلمق صعود کرده است. وی تقریبا همه یخچال‌های ایران مانند یخار، کسری و سبلان را رفته‌ است. او فعالیت‌های زمستانه فنی مانند گذر از خط‌‌الرأس سرخاب در آزادکوه را نیز در کارنامه دارد و در خارج از کشور هم دیواره «دمیر کازیک» ترکیه را صعود کرده‌ است.

*از حادثه تلخ مهرماه 81 بگویید که منجر به از دست رفتن دو تن از کوهنوردان ایرانی شد.
عقدایی: گزارش‌های بسیاری در این باره منتشر شده، فقط اجازه بدهید در مورد پیش از حادثه توضیحاتی بدهم. از آغاز سال 81، آقای فریدیان، برنامه غار پراو را اعلام کرده بود و تعداد بسیاری از غارنوردان و سنگ‌نوردان حرفه‌ای، قصد حضور در این برنامه‌ها را داشتند. عده‌ای نیز از بچه‌ها که دو یا سه سال سابقه داشتند در برنامه بودند که نمی‌شد نه به آنها لقب کارآموز را داد نه کوهنورد حرفه‌ای؛ مثل بچه‌هایی که فوت کردند. قرار بود تعداد زیادی در برنامه باشند و اصلا برنامه، پاکسازی کامل غار پراو باشد، چرا که سال گذشته آقای فریدیان با پیمایش کل غار از چاه پنج به بالا را پاکسازی کرده بودند و چیزی بالغ بر سی گونی زباله خارج کردند.

خلاصه آن که به علت انصراف تدریجی نفرات اصلی، این برنامه لغو شد و سرانجام در روز آخر، نصف اعضای اصلی تیم به علل گوناگون کنار رفتند و شش نفر از بچه‌های تیم باقی ماندند که آقای سوری‌نیا نیز از کرمانشاه به آنان پیوست. این امر باعث تضعیف تیم شده بود و افراد بسیار باتجربه‌ای در تیم نبودند، حال آن‌که چندان هم بی‌تجربه نبودند.

در ساعت‌های آخر تغییراتی در انتخاب نفرات دو تیم حمله به غار صورت می‌گیرد و سه نفر از بچه‌های هم‌دوره که تجربه کمتری داشتند، به نام ورودی‌های 79 با یکدیگر هم‌گروه و تیم قوی‌تر به عنوان تیم نخست برای ثابت‌گذاری و نصب کارگاه‌ها وارد غار می‌شود.

*آیا انتخاب نفرات تیم، باعث ایجاد مشکل نبود، چراکه نفرات باتجربه در یک تیم بودند و اگر این نفرات تقسیم می‌شدند، شاید این اتفاق نمی‌افتاد.
عقدایی: خوب به هر حال شایدها زیاد است، ولی آقای فریدیان، سرپرست تیم، حتما توجیهاتی برای این کار داشته‌اند؛ مثل این‌که تیم نخست باید شانزده حلقه طناب، مقدار زیادی رول، کارابین و... با خود ببرد و بارکشی را انجام دهد، طناب‌ها را نصب کند، فیلمبرداری کند و... پس باید تیم پرقدرتی برای این کار انتخاب می‌شد و تیم دوم قرار بود روی طناب‌های تیم اول، فرود و صعود انجام دهد که در سطح مهارت‌های تیم دوم بود. تیم دوم پس از ورود با سرعت مورد نظر فرود نیامده و از نرم زمان پیمایش غار، کمی عقب می‌ماند. من حدود دو سال با خانم کیانی راد و آقای احمدی، کوهنوردی کرده‌ام و روحیه آنان را به خوبی می‌شناختم (به این علت می‌شناسم که هنوز هم باور نمی‌کنم آنان مرده‌اند) آنان اشتباه بسیار نادری می‌کنند و تحت تأثیر شوق رسیدن به پایان غار، این مساله را مورد توجه قرار نمی‌دهند که صعود در غار، زمانی آغاز می‌شود که به پایان رسیده باشیم؛ برعکس قله که شما صعود می‌کنید و در برگشت، انرژی کمتری مصرف می‌کنید.

باید یک‌چهارم انرژی تا پایان غار مصرف شده و سه‌چهارم برای برگشت ذخیره شود. دو تیم در چاه‌ شانزده به همدیگر می‌رسند. آقای فریدیان که متوجه تأخیر آنان از زمانبندی معمول می‌شود، دستور برگشت به آنان نداده، ولی تأکید می‌کند که تا چه زمانی مجاز به پیشروی هستید و پس از آن حتی اگر یک چاه به انتها مانده باشد، باید برگردید. بچه‌های همراه تیم نیز همگی به این امر گواهی داده‌اند که فکر می‌کنم حدود دو ساعت به آنان مهلت می‌دهد. بچه‌ها پس از دو ساعت به پایان غار نمی‌رسند و تا حدود چاه 22 یا 21 پیش می‌روند که حدود چهار یا پنج چاه تا پایان باقی بوده و شوق این‌که به افتخار این کار نایل آیند تا پایان می‌روند.

غار پراو شرایطی دارد که در همه جای آن نمی‌شود استراحت کرد و دو یا سه کمپ بیشتر برای استراحت ندارد. در بقیه جاها شما در آب سرد 2 یا 3 درجه بالای صفر قرار دارید که اگر توقف هم کنید، انرژی خود را از دست می‌دهید. برگشت آنان مصادف با بیشتر شدن ساعت فعالیتشان از سقف فعالیت یک کوهنورد حرفه‌ای در شرایط عادی می‌شود که 24 ساعت فعالیت پیوسته است؛ با استراحت‌های کوتاه ولی بدون خواب. در ساعت بیست‌وپنجم یا بیست‌وششم از هیچ کس انتظار فعالیتی نمی‌رود، حتی اگر قوای بدنی او هم اجازه دهد، مغز او نمی‌تواند فعالیتی داشته باشد. قوی‌ترین کوهنوردها هم باید خود را برای 24 ساعت آماده کنند، به ویژه در صعودهای سرعتی.

مرحوم جلال رابوکی چهار جبهه دماوند را در 25 ساعت و ده دقیقه صعود کرد و یک ساعت آخر ایشان در حال فرود از قله بود، ولی این بچه‌ها از 24 ساعت رد می‌کنند، حال آن که توان مناسبی هم برای این کار نداشتند و فعالیت آنان به حدود سی ساعت می‌رسد که در نتیجه، تمرکز فکری خود را از دست می‌دهند و اشتباه پشت اشتباه. مثلا بارگاه به آن خوبی را در چاه هجده نمی‌بینند و اصلا متوجه نمی‌شوند که آنجا می‌شود استراحت کرد. امیر بالا می‌رود و دوباره برمی‌گردد. ویکتوریا در هنگام بازگشت در فرود با هشتی دستش ول می‌شود و سقوط می‌کند.

نمای جبهه جنوبی قله پراو-عکس:محسن فرهنگ-زمستان 84*مگر فرد در هنگام کار روی دیواره حمایت نمی‌شود؟
عقدایی: در هنگام فرود حمایت نیست. البته می‌شود با پروسیک به صورت خود‌حمایت عمل کرد، ولی پروسیک در غار روی طناب گل‌آلود و خیس به سختی عمل می‌کند. در غار یا باید از ابزارهای فرود قفل شونده مثل استاپ یا SRC. در تاریکی غار هم معمولا استفاده از پروسیک توصیه نمی‌شود چراکه خیلی گیر می‌کند و آزاردهنده است. به هر حال اشتباه صورت می‌گیرد و ویکتوریا زمان فرود پروسیک را نمی‌زند، در حالی که کسی نیز ته طناب او را نگرفته و بعد ظاهرا دستش در دستکش سر می‌خورد و... امیر هم حدود یک ساعت پس از آن، سکته کرده و فوت می‌کند.

*بچه‌های بیرون، از چه ساعتی برای امداد وارد عمل می‌شوند؟
عقدایی: بچه‌ها وقت داشته‌اند که تا دوازده ساعت پس از زمان مورد نظر تأخیر داشته باشند که البته این زمان نیز برای استراحت‌ها و مشکلات احتمالی است که فرضا پیش‌بینی می‌شود باید فردی تا شش ساعت دیگر قله‌ای را صعود کند و اگر این زمان به هشت ساعت هم برسد، حالت اضطراری نیست.

بچه‌ها بیش از دوازده ساعت تأخیر می‌کنند، آقای فریدیان پس از این زمان احساس می‌کند وضعیت بحرانی است. کسی که وارد غار پراو می‌شود و بازمی‌گردد، دست‌کم یک هفته زمان برای بازسازی قوا لازم دارد؛ بنابراین، توان پایین رفتن را در خود نمی‌بیند. به همین دلیل به دهکده پایین کوه به نام «چالابه» آمده و از تهران و کرمانشاه، تقاضای امداد می‌کند و به این ترتیب تا اعزام گروه‌ها در صبح آن روز، حدود بیست ساعت طول می‌کشد.

*کلا چه تعداد در عملیات امداد شرکت داشتند؟
عقدایی: دقیقا به خاطر ندارم، ولی در هر مقطعی که وارد منطقه می‌شدیم، حدود بیست تا سی نفر کوهنورد زبده در آنجا حضور داشتند که سری به سری عوض می‌شدند.

* نخستین گروهی که وارد غار شدند، علی رحیمی را در چه منطقه‌ای پیدا کردند؟
عقدایی: حدود چاه هجده. علی رحیمی پس از مرگ ویکتوریا، از لحاظ روحی توان صعود را از دست می‌دهد و در همانجا و دو روز بالای سر جسد امیر می‌نشیند و در آن سرما دوام می‌آورد که نشان می‌دهد قوای بدنی خوبی داشته است.

* آیا مواد غذایی هم به همراه داشتند؟
عقدایی: داشتند، اما ده متر بالاتر بارگزاری شده بود که متأسفانه به علت نداشتن تمرکز فکری و روانی، موفق به دستیابی به آن نمی‌شوند. نخستین کار در پایین چاه هجده، این بوده که علی رحیمی که وضعیتش بهتر از دیگران بوده، باید از بقیه می‌خواست تا در همانجا استراحت کنند، خودش دو چاه را صعود می‌کرده و مواد غذایی را می‌آورده می‌خوردند، استراحت می‌کردند و بعد می‌رفتند. چون شرایط غار خیلی کشنده نیست.

هوا 7 تا 8 درجه بالای صفر و آب 3 تا 4 درجه بالای صفر و یا این‌که در بارگاه چاه پانزده کیسه خواب نیز بوده و با وجود اینها آنان حتی می‌توانستند حدود یک هفته استراحت کنند. به هر حال، اشتباه صورت می‌گیرد. ویکتوریا بالا می‌رود و امیر را نیز به زور بالا می‌فرستند، ولی برمی‌گردد، ویکتوریا در بازگشت سقوط می‌کند و بر امیر آنقدر فشار بدنی وارد می‌شود که سکته می‌کند.

بارگاه چاه 18 - محل دفن دو کوهنورد درگذشته غار پراوس: نخستین تیم امدادی که وارد غار شدند، چه کسانی بودند؟
عقدایی: بچه‌های کرمانشاه بودند. آقای رضا شهلایی جلوتر از همه نخستین نفری بود که بالای سر علی رحیمی رسید و پس از انتقال او به دو چاه بالاتر به تیم دوم امدادی می‌رسند که آقای فریدیان و سوری‌نیا در آنجا بودند.

* فریدیان در این حادثه چه تدابیری به کار گرفت؟
عقدایی: فریدیان در این عملیات امداد و نجات، کارهای بسیار عجیبی کرد که تنها ناشی از همت او بود. کاظم فریدیان، کوهنورد قدرتمند و خوش‌فکری است، ولی کارهایی که در پراو کرد، فراتر از توانایی‌های او بود، چهار بار وارد غار شد، دفعه نخست تا انتهای غار همراه با بارکشی طناب‌ها، دفعه دوم برای امداد به رحیمی و بار سوم برای بستن اجساد رفت و دفعه چهارم که با من بود، برای بستن دهانه بارگاه. چند بار نیز از پناهگاه تا دهکده صعود و فرود داشت. آخرین باری که برای بستن دهانه می‌رفتیم، درست در بالای سر محلی که امیر فوت کرده بود، مشغول تراورس یک شکاف بودیم که ناگهان پای کاظم لیز خورد و پنج متر در شکاف سقوط کرد.

من پشت سر او بودم وقتی خورد زمین، گفت: وای دستم شکست. آن موقع یاد آن جمله «دیوید جادسون» در غار پراو افتادم که می‌گفت: اگر پای کسی در غار بشکند باید گچ بیاورند، آتل ببندند، پنجاه روز آنجا بماند و پس از خوب شدن خودش بالا بیاید. وقتی کاظم گفت: دستم شکست، بی‌اختیار یاد آن جمله افتادم و گفتم: بارگاه چاه هجده هم که پر شده، این پنجاه روز را کاظم می‌خواهد کجا بماند. پس از چند مدت که ما به او دسترسی نداشتیم، گفت: کتفم در رفته است. خودش با دست کتفش را جا انداخت، پایین آمد، هشت ساعت در آب و سرما با آن وضعیت کتفش، کار بنایی کرد و بدتر از آن با آن کتف در رفته، هجده چاه را یومار زد و بالا رفت. پس از آن واقعه، آن کتف دیگر برای کاظم کتف نشد. دو سه ماه یک بار کتفش در می‌رود. در شنا و سنگ‌نوردی تا چیزی برمی‌دارد، در می‌رود. تاکنون چند صد هزار تومان هم هزینه کرده، ولی دیگر به نوعی بخشی از بدن او فرسوده شده و بچه‌ها می‌گویند که او جنس اوراقی است.

* چند پرواز کلا صورت گرفت؟
عقدایی: حدود سه تا چهار پرواز که مواد غذایی و تجهیزات و نیروهای تازه‌نفس را بالا برده و نفرات خسته را پایین می‌آوردند.

* آیا امکان انتقال اجساد به بیرون نبود، چراکه در سال 76 مرحوم امینی را به بیرون غار منتقل کردند؟
عقدایی: به هیچ وجه. سال 76 سعید امینی، جایی متوقف شده بود که ده متر بعد از آن گلوگاه‌ها و مسیرهای خرچنگ‌رو آغاز می‌شد. از کف چاه سه، امکان انتقال وجود داشت، البته آن نیز کار سختی بود، ولی معابر بعد از چاه سه باز است و می‌شود به تدریج نفر را انتقال داد، ولی از چاه هجده، شما خرچنگ‌روهای بین چاه سه و چهار و همچنین چاه چهار و پنج و تراورس خره‌مال را دارید که یکی از سخت‌ترین قسمت‌های غار است، تراورس اسلاید قبل از چاه پانزده، تراورس آرواره‌های جهنمی است که شخص خودش نیز با ریسک از آنجا رد می‌شود. در بعضی گلوگاه‌ها، آنقدر معبر تنگ است که شخص باید خود را باریک و هم‌شکل معابر کند تا بتواند از آنجا بگذرد، ولی یک جسم سربی را نمی‌توان از آنجا خارج کرد.

س: آیا هنوز هم امکان انتقال اجساد به بیرون نیست؟
عقدایی: نه. آنجا که بودیم، حدود یک هفته تا ده روز بزرگان غار پراو در این باره بحث کردند. از آقایان مشتکوب و حیدریان و شهلایی و بهادرانی تا بچه‌‌های تهران و... که دو تا سه بار در هیأت کوهنوردی کرمانشاه جلسه برگزار و اجماع کلی بر این شد که امکان این کار وجود ندارد. شاید از بین بیست نفر، تنها یک یا دو نفر موافق بیرون آوردن بودند. من هم وقتی آنجا رفتم و به چاه هجده رسیدم به یقین گفتم که اگر چنین کاری انجام شود، جنازه‌ها تا یک یا دو چاه بالاتر می‌رود و آنجا دو تلفات دیگر می‌دهیم، آن‌وقت باید چهار جسد را بیرون ببریم.

س: خانواده‌های آن دو نفر مرحوم چه نظری داشتند؟
عقدایی: اوایل اصرار داشتند، ولی وقتی گروه‌ها واقعیت ماجرا را گفتند، به خاطرم هست که مادر ویکتوریا گفت: اگر ممکن است به شخص دیگری آسیب برسد، من به بیرون آوردن جسد دخترم راضی نیستم.
سهند عقدایی در بارگاه چاه 18 پس از مسدود کردن دهانه غار و دفن دو کوهنورد درگذشته
سرانجام، دو گروه چهار نفره که من نیز جزو آن بودم، به فاصله یک ساعت برای دفن اجساد رفتیم و چیزی بالغ بر هشتاد کیلو گچ و سیمان به پایین منتقل شد که سرانجام پنج نفر باقی ماندند و چهار نفر بازگشتند.

* این عملیات گسترده‌ترین عملیات امداد و نجات کوهستانی بود، کوهنوردان حاضر در این عملیات، چه مقدار از این موضوع درس گرفتند و آیا اصلا دیدن دوره‌های تخصصی امداد و نجات برای کوهنوردان ضروری است یا نه؟
عقدایی: دیدن دوره تخصصی باید با توجه به امکانات بومی باشد. در ایران بسیار مسائل قابل اجرا نیست و نیاز به تجهیزات زیاد دارد. در صورتی که در ایران، امداد به عهده کوهنوردان و سنگ‌نوردان منطقه است.

* آیا نیاز به وجود یک شاخه تخصصی امداد و نجات در ایران حس می‌شود؟
عقدایی: بله، کاملا. اصلا در ایران امداد و نجات به معنی واقعی و تخصصی آن وجود ندارد و امدادها درواقع خود کوهنوردان و سنگ‌نوردان هستند. من خودم در زمستان همیشه مانند یک دکتر حاضرم هر لحظه تماس بگیرند و بگویند اتفاقی افتاده است.

س: آیا پرونده قضایی این حادثه بسته شده است؟
عقدایی: این پرونده دیگر لوث شده است. خانواده کیانی، نوسانات شدیدی داشتند. یک بار می‌گفتند شکایت داریم، یک بار نداریم، یک بار به فریدیان می‌گفتند: تو مانند پسر ما هستی، یک بار می‌گفتند: تو قاتلی. پدر و مادر پیر ویکتوریا به رغم این‌که ضربه شدیدی خورده بودند، برخورد بسیار بدی کردند که من به شخصه نمی‌توانم این کار را توجیه کنم. رفتارهای بسیار بدی بود. در باشگاه توهین کردند. خواهر ویکتوریا به پیرمرد هشتاد ساله‌ای که سمبل کوهنوردی ایران است، رکیک‌ترین حرف‌ها را در جمع زد. بچه‌ها همه‌گونه نرمشی نشان دادند. به بچه‌هایی که جان خود را کف دست گذاشته و برای امداد رفتند یا بیشترین تلاش خود را برای دفن آبرومندانه آنان کردند، هر حرفی را خواستند نسبت دادند و کسانی خانواده ویکتوریا را پْر می‌کردند که تا دهانه غار آمدند، ولی جرأت نکردند به داخل غار بروند. افرادی که از همه چیزشان مایه گذاشتند، بعدها به همه چیز متهم شدند.

خانواده‌ها شکایت کردند و در فدراسیون سروصدا و شانتاژ زیادی کردند و فدراسیون نیز برای پاک کردن دامن خود، فشارها را بر باشگاه منتقل می‌کرد. من از خود آقای شیرمحمد و آقای آقاجانی شنیدم که در جلسات می‌گفتند: ما نمی‌خواستیم از شما شکایت کنیم و تلاش برای لغو پروانه باشگاه به علت فشار خانواده‌‌ها بوده است.

در پایان، دادگاهی در کرمانشاه تشکیل شد و کارشناسی قضیه را به هیأت کوهنوردی کرمانشاه محول کرد و هیأت نیز سه نفر از غارنوردان پراو رفته مشهور را از نسل‌ها و گرایش‌های مختلف برگزید.

تقسیماتی که هنوز هم وجود دارد؛ هیأت، کانون، گروه فلان و گروه فلان . . . نفر نخست، شصت سال، دوم چهل سال، و سوم 25 سال که سرانجام، نظر کارشناسی این هیأت به اتفاق آرا، مبنی بر برائت آقای فریدیان ارائه شد. نفراتی که شاید در بسیاری مسایل دیگر با هم توافق نداشتند (اختلافات سلیقه‌ای و کوهنوردی). ولی در حالی که حدود دو، سه سال از آخرین جلسه دادگاه می‌گذرد، هنوز هم حکمی صادر نشده است.

زنده یاد ویکتوریا کیانی راد که در حین فرود از چاه 18 سقوط کرد و درگذشتزنده یاد امیر احمدی که در حین پس از صعود از چاه 18 در اثر فشار وارده جسمی سکته کرد و درگذشت* اگر در این مورد خاطره‌ای دارید، بفرمایید.
عقدایی: خاطره زیاد است. در آن مقطع، شعری نوشتم که در «گاهنامه» چاپ شده است. خاطرات بسیاری با آن دو مرحوم هست که همه را به صورت نوشته دارم، ولی به نظرم صلاح نیست بیان شود، چرا که شاید باعث سوء تفاهماتی بشود. شاید بعدها آنها را منتشر کنم، ولی نه به صورت خاطره، بلکه داستان کوتاه.

* در پایان
عقدایی: از شما ممنوم. خود شما نیز سال‌ها در کوهنوردی فعال بوده‌اید و می‌دانید که تنها عشق و علاقه است که باعث کوهنوردی می‌شود و کارهای ستادی اطراف آن نیز عشق و علاقه دو چندانی را می‌طلبد. عده کمی هستند که حاضرند هزینه کنند، به کوه بروند و جایی دیده نشوند. عده کمتری هستند که حاضرند اوقات طول هفته خود را به کوهنوردی اختصاص دهند.




گفتگو: سبوح شهلایی

دومین گفتگوی کوه نوردی در رادیو گفتگو

حادثه مرگ محمد اوراز از بیان صادق آقاجانی در شبکه گفت و گو 

برنامه گفت وگوی روز این هفته به مسایل کوهنوردی ایران و تغییرات مدیر تیمی این فدراسیون می پردازد.به گفته مازیار ناظمی سردبیر و مجری این برنامه،" صادق آقاجانی" ریاست سابق فدراسیون کوهـنوردی در خصوص برخی مسایل این رشته از جمله مرگ "محمد اوراز" در حادثه گاشر بروم یک توضیح میدهد.این برنامه روز جمعه 21 مهر ماه ساعت 00/23 روی موج اف ام ردیف 9/103 مگاهرتزاز شبکه گفت وگو پخش می شود .

کوهنورد شناگر !

علی شادلو جوان ایرانی که با عبور از عرض بزرگترین دریاچه جهان " خزر" نام خود را در کتاب رکوردها ثبت کرده است، این بار تصمیم به عبور از خلیج همیشه فارس گرفته است.
به گزارش سایت خبری سازمان، شادلو جوان تهرانی که به امداد کوهستان مشغول است و کوهنوردی را ورزش اول خود می‌داند، ‪ ۶۱۶‬کیلومتر عرض دریای خزر را در مدت ‪ ۲۴۵‬ساعت شنا کرد که این مسافت و مدت برای نخستین بار توسط یک شناگر در جهان ثبت شده است.

کوهنوردی را به حال خود رها نکنید

یادداشتی از فرشید فاریابی، کوهنورد و عضو سابق فدراسیون کوهنوردی در مورد تغییرات فدراسیون کوهنوردی ایران. کوهنوردی وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شده است خبرگزاری میراث‌فرهنگی ـ گردشگری ـ فرشید فاریابی ـ خبرگزاری‌ها از تغییر مدیریت فدراسیون کوهنوردی خبر دادند. محمدحسین هوایی از مدیران وزارت راه و ترابری است که سابقه همکاری نزدیک با رییس پیشین فدراسیون کوهنوردی را دارد. برخی نام او را در سال‌هایی نه چندان دور در سیاهه اعضاء هیات رییسه فدراسیون دنبال می‌کردند. اینک بعد از زمان قابل توجهی که مجمع عمومی فدراسیون کوهنوردی برگزار نشده و براساس قانون تکلیف ریاست این تشکل ورزشی مشخص نبود؛ حکم تمدید نشده مهرعلیزاده خطاب به آقاجانی اینک از سوی علی‌آبادی با نام محمد حسین هوایی امضاء شد. چند ماه گذشته اخبار ضد و نقیضی در باب روابط حاکم بر مدیریت سازمان ورزش کشور و فدراسیون کوهنوردی به گوش رسید. تا جایی که گفته شد علی‌آبادی رییس سازمان ورزش به برکناری قطعی آقاجانی رییس کهنه کار فدراسیون کوهنوردی رای داد! اما چنین شنیده‌ای هرگز تجربه خبر شدن را به دست نیاورد. صعود موفق اما پر حاشیه سال گذشته به قله اورست یکی از عمده دلایل عملی نشدن تغییر آقاجانی ارزیابی می‌شود. صعودی که اگر شانس با آقاجانی یار نبود اینک دومین مرگ کوهنوردی رسمی کشور در صعود به هیمالیا را باید به نام یکی از زنان شرکت کننده ثبت می‌کردند. در این برنامه لیلا بهرامی، مربی نام آشنای کوهنوردی زنان به دلایلی که تا امروز مشخص نشده با حادثه‌ای به کما رفت و با خوش شانسی مطلق در ایران چشم گشود! حادثه‌ای که همچون حادثه گاشربروم-1 حواشی مدیریتی آن بر رخدادهای فنی غلبه دارد. در تیم اورست 84 پزشک تیم، مصدوم را رها کرد و باوجود نداشتن مجوز صعود بر قله اورست گام نهاد. عملی که دو حوزه اخلاق و قانون را در پزشکی و هیمالیانوردی به زیر پا گذاشت و امروز بسیاری مانند حادثه گاشربروم-1 بازخوانی این پرونده را خواستارند. این موفقیت ظاهری فرصتی برای آقاجانی فراهم ساخت تا پوشه‌های نامرتب خود در فدراسیون را مرتب شده به بایگانی ارسال کند و با اطمینان نامه خود را در میانه پاسداران تا پیامبر به ساختمان سازمان تربیت‌بدنی در خیابان سئول بسپارد. از صعود اورست 84 تا به امروز رییس فدراسیون زیاد در مجامع عمومی و رسانه‌ای ظاهر نشد. آخرین حضور او که با واکنش تند طرفداران حفاظت از محیط‌های کوهستانی مواجه شد مجادله‌ای رسانه‌ای بود در باب رویکرد جدید فدراسیون به ساخت و سازها و سرمایه‌گذاری در مناطق پر جذبه کوهستانی. مجادله‌ای که با سقوط بالگرد تحت اجاره فدراسیون کوهنوردی و مرگ 6 نفر به محاق رفت. برخی رویکرد فدراسیون به ساخت پناهگاه‌های پرهزینه در ارتفاعات پر جذبه کشور را ناشی از افق‌های جدید ترسیم شده در حوزه گردشگری ورزشی ارزیابی می‌کنند. حوزه‌ای که تا امروز نهادهای متولی اجازه ورود کوهنوردی به آن را نداده‌اند! فاریابی:«آقاجانی یک سرمایه انسانی در ورزش کوهنوردی کشور است. سرمایه‌ای که دو دهه تجربه او را پشتیبانی می‌کند و حذف او بیم از دست‌رس خارج کردن همه این تجربیات را دامن زده.» برنامه میان مدت انحصاری کردن بازار تجهیزات کوهنوردی آزمون پُر نتیجه‌ای برای برخی از مقامات فدراسیون کوهنوردی بود. آزمونی که در برخی مقاطع به جدال بین فدراسیونی‌های تاجر پیشه با تولیدکنندگان داخلی انجامید و طی آن برخی تولیدکنندگان تجهیزات کوهنوردی تا اخذ مجوزهای بین‌المللی تولید تجهیزات هم پیش رفتند. این اگر چه موفقیتی بزرگ برای صنعت کشور بود اما هزینه‌های تحمیل شده بسیار گران‌تر از آن بود که تولید کننده جوان ایرانی تحمل کند. فدراسیون‌نشینان آزمون‌های قبلی خود را در مقیاسی کمتر شخصی و بیشتر دولتی در حوزه ساخت و ساز دیواره‌های مصنوعی سنگ‌نوردی تجربه کردند. موج نوی هیمالیانوردی ایران با صعود قلل کمتر فنی و بیشتر توریستی هیمالیا ( قللی که تا امروز تیم‌های اعزامی فدراسیون کوهنوردی موفق به صعود آنها شده‌اند) بستر تبلیغی خوبی را برای مدیریت فدراسیون کوهنوردی فراهم کرد. علاقمند برخی مقامات عالی کشور به این ورزش هم چاشنی خوبی برای توسعه اقدامات سودانگارانه در قالب این ورزش ارزیابی می‌شود. شنیده‌ها حکایت از آن دارد که بزرگ‌ترین شرکت تاسیس شده توسط آقاجانی بر اساس درخواست تامین هزینه نصب یک دیواره مصنوعی از سوی محمد اوراز در دیدار با مقامات عالی کشور استارت خورد و اینک پشتوانه آن شرکت، مصوبه‌ای است مبنی بر نصب الزامی دیواره‌های مصنوعی سنگنوردی در پروژه سالن‌های ورزشی با ظرفیت بالای دو هزار نفر! جالب اینکه آن درخواست کوتاه و این مصوبه بلند بالا تاسیس شرکتی انحصاری درباب ساخت و نصب دیواره‌های مصنوعی سنگ‌نوردی را رقم زد که اصلی‌ترین گرداننده آن آقاجانی است و جالب‌تر اینکه مبدع این تفکر تا لحظه مرگ نه امکان داشتن سهامی از این شرکت را کسب کرد و نه امکان اشتغال در سیستم ورزشی کشور را. پس از این تجربه گوارا در حوزه عمرانی – اقتصادی برنامه تدوین شده صعودهای همگانی و سراسری که دیگر به لشگرکشی‌های چندین هزار نفره به قلل ایران تبدیل شده بازار خوبی برای امور کاملا تجاری در حوزه تجهیزات فراهم ساخت. تا جایی که برخی از مدیران فدراسیون کوهنوردی به فکر شراکت در تولید تجهیزات مورد نیاز این ورزش البته در خارج از کشور افتاده و آن را عملی ساختند. این جدای از اخذ مجوزهای خاص واردات انبوه تجهیزات به نام تیم‌های ملی و هیات‌های اعزامی به هیمالیا در آن سال‌هاست. بیشترین نقدهای وارد بر مدیریت فعلی کوهنوردی رسمی کشور که بیش از دو دهه استمرار داشته با حادثه سقوط کوهنوردان در راه قله گاشربروم-1 از نیمه‌های سال 82 مطرح شد. آن صعود که بر روی یکی از فنی‌ترین قلل هیمالیا برنامه‌ریزی شده بود چند ویژگی عمده داشت. تیم ملی کوهنوردی ایران در این برنامه علی رغم درجه بالای حساسیت فنی سرپرست همیشگی خود را همراه نداشت. برخی همین دشواری قابل پیش‌بینی را عمده دلیل نبود آقاجانی در راس تیم می‌دانند! او با زیرکی هزینه‌های چنین ریسکی را بر دیگری تحمیل کرد. فاریابی:«صعود موفق اما پر حاشیه سال گذشته به قله اورست یکی از عمده دلایل عملی نشدن تغییر آقاجانی ارزیابی می‌شود. صعودی که اگر شانس با آقاجانی یار نبود اینک دومین مرگ کوهنوردی رسمی کشور در صعود به هیمالیا را باید به نام یکی از زنان شرکت کننده ثبت می‌کردند.» اگر چه آقاجانی و فدراسیون کوهنوردی تا امروز به انتقادات مطرح بر حادثه گاشربروم-1 بی‌اعتنایی کرده و با فرافکنی و سیاست مرور زمان تلاش می‌کنند فراموشی تاریخی را بر این واقعه تلخ تحمیل کنند، اما پیگیری‌های مستمر افکار عمومی بی‌نتیجه نبود در این میان برخی از منتقدان فدراسیون کوهنوردی و سیاست‌های اجرایی صادق آقاجانی بر اصلاح تاکید دارند تا حذف او. آقاجانی یک سرمایه انسانی در ورزش کوهنوردی کشور است. سرمایه‌ای که دو دهه تجربه او را پشتیبانی می‌کند و حذف او بیم از دست‌رس خارج کردن همه این تجربیات را دامن زده. در حالی که جامعه کوهنوردی کشور هیچ به فکر تامین نیروهای اجرایی در این سطح نیست سوال پیش رو در مواجهه با جایگزین رییسی که 20 سال انحصار مدیریتی را در کارنامه دارد یافتن نامی برای تصدی این ورزش سراسر ماجراجویانه است. ساختار پُر اشکال انتخابات روسای فدراسیون‌های ورزشی که همواره اتهام انتصاب بر آن وارد است اینک قطعی شدن نام "هوایی" را در مجمعی که تاریخ آن مشخص نیست حتمی کرده. جامعه کوهنوردی کشور با این سوال در بهت خبر تعیین سرپرست جدید رفت که : هوایی کیست؟! سوالی که از ناشناخته بودن سرپرست جدید نشان دارد. ساختار ناقص ورزش کشور و خلاء توامان اخلاق و قانون تبعاتی بدتر از این می‌تواند داشته باشد. اگر نقدی بر پیکره مدیریتی فدراسیون کوه نوردی وارد است باید که خود منتقدان جامعه کوهنوردی هم بخشی از هزینه‌های این اشکالات را تحمل کنند. اگر نظارت و پیگیری آن‌ها منطقی و اصولی بود اینک ساختارهای قانونی و مطلوب جامعه کوهنوردی امکان اجرا داشتند و یا حداقل سازمان ورزش و نهادهای نظارتی در این دو دهه نظارت حداقلی خود را اعمال می کردند . فرار منتقدان از عرصه نقد منطقی و اصولی مدت‌هاست که آن‌ها را به بد گویان پرده‌نشین بدل کرده و انزوای کوهنوردان و دوری آن‌ها از عرصه‌های عمومی جامعه چنین هزینه‌هایی برای ورزش کوهنوردی به دنبال دارد. هزینه‌هایی که کمترین آن نبود رشد و بالندگی متوازن برای کوهنوردی است. نظر شما در مورد این خبر؟

اسامی عوت شده به اردوی تیم ملی اعزامی به تایوان

طبق تقویم فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران یک دوره مسابقه انتخابی تیم ملی که در تاریخ 23و 24 شهریوره ماه در شهرستان پلور برگزار شد .

که دراین دوره از مسابقات 90 نفر در سختی مسیر شرکت کرده و 35 نفر در رشته سرعت .

که از این بین 4 نفر از شهرستان نیشابور به اردوی تیم ملی که در شهرستان پلور برگزار می شود دعوت شده اند .

1_ حمید رضا توزنده جانی

2_ غلامعلی برات زاده

3_ اسماعیل تقی آبادی (عضو گروه کوهنورد بینالود)

4_ محمد رضا صالح آبادی

در این اردو 18 نفر دعوت شده اند که ازبین این تعداد 10 نفر به مسابقات آسیای که در کشور تایوان برگزار می شود اعزام می شوند .

شروع این اردو از تاریخ 17/7/1385

درجه بندی صخره نوردی

Rock Climbing Rating Systems
Sierra
(USA)
British
(UK)
Tech/Adj
French UIAA
(Central
Europe)
Australian GDR
(Eastern
Europe)
Finnish
5.4              
5.5   VD          
5.6 4a S         5-
5.7 4b HS     15   5
5.8 4c VS 5a 6- 16 VIIa 5+
5.9 5a HVS 5b 6 17 VIIb  
5.10a   E1 5c 6+ 18 VIIc 6-
5.10b 5b   6a   19    
5.10c   E2   7- 20 VIIIa 6
5.10d 5c   6b 7 21 VIIIb  
5.11a   E3   7+ 22 VIIIc 6+
5.11b     6c   23    
5.11c 6a E4   8- 24 IXa 7-
5.11d     7a 8 25 IXb 7
5.12a   E5   8+ 26 IXc 7+
5.12b 6b   7b       8-
5.12c   E6   9- 27 Xa 8
5.12d 6c   7c 9 28 Xb 8+
5.13a   E7   9+ 29 Xc 9-
5.13b     8a       9
5.13c 7a     10- 30   9+
5.13d   E8 8b 10 31   10-
5.14a       10+ 32   10
5.14b 7b   8c       10+
5.14c   E9   11- 33   11-
5.14d 7c   9a 11     11
 

انتصاب ریاست جدید فدراسیون کوهنوردی

طی حکمی از سوی مهندس علی آبادی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی ، محمد حسین هوایی به سمت سرپرست جدید فدراسیون کوهنوردی منصوب شد .
 محمد حسین هوایی که از مدیران با سابقه کشور به حساب می آید پیش از این سابقه معاون وزیر راه را در کارنامه خود دارد.
انتصاب سرپرست جدید فدراسیون کوهنوردی از سوی مهندس علی آبادی با توجه به در خواست صادق آقاجانی که خواستار روشن شدن تکلیف سرپرستی این فدراسیون شده بود ، صورت گرفت . گفتنی است آقاجانی طی سالهای گذشته خدمات خوبی را به کوهنوردی ایران ارائه کرد و از یک سال پیش نیز به این سو سرپرستی فدراسیون را عهده دار بود .

کوهنوردان ایرانی به قله منگلیک سار پاکستان صعود کردند

 گروه پنج نفره از کوهنوردان استان‌های خراسان رضوی و جنوبی برای نخستین بار به قله ‪ ۶۰۵۰‬متری "منگلیت سار" در شمال پاکستان صعود کرد.

این کوهنوردان گفتند: این گروه یک برنامه هشت روزه را برای صعود به این قله زیبا طراحی کرد.

آنان تصریح کردند، در طی مسیر، مردم مناطق با خونگرمی و ویژگی‌های مذهبی و فرهنگی خود کمک شایانی به گروه داشتند.

به گفته این کوهنوردان، طبیعت منطقه، دره‌ها و ارتفاعات چنان زیبا بود که هر کوهنوردی را مجذوب خود می‌کرد.

آنان یکی از اهداف خود برای صعود به قله منگلیت سار را معرفی منطقه و قلل به کوهنوردان کشورمان برای حضور در این مناطق زیبا عنوان کردند.

این کوهنوردان همچنین صعود به ارتفاعات بلند را یکی از آرزوی هر کوهنورد با تجربه دانستند.

به گفته آنان در جهان ‪ ۱۴‬قله با ارتفاع بیش از هشت هزار متر وجود دارد که از این تعداد پنج قله در شمال کشور پاکستان و در مسیر هیمالیا قرار دارد.

آنان تاکید کردند، مشکل‌ترین قلل جهان برای صعوددر پاکستان قرار دارند.

به گفته این کوهنوردان ‪ ۲۹‬قله بالای ‪ ۷۵۰۰‬متر، ‪ ۱۰۶‬قله بین پنج هزار تا ‪ ۷۵۰۰‬متر در شمال پاکستان واقع شده‌اند .

"مهدی عمیدی" به عنوان راهنما و مربی، "علی صباغیان" سرپرست، "حمید ملکی‌نژاد"، "محمد خورشیدی" و "حسن مهدی پور" در این گروه پنج نفره حضور داشتند

طرح پیشنهادی ایران در جریان برگزاری اجلاس کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی :

اجرای پایان نامه های علمی پزشکی ارتفاع

 

 

جلسه سالیانه کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی در سال 2006 از 26 تا 31 سپتامبر به منظور بحث و تبادل نظر در مسائل روز طب ارتفاع درکشور انگلستان برگزار می شود .

 به گزارش روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی : در این اجلاس که با شرکت اکثریت اعضای کمیسیون برگزار می شود دکتر جلال الدین شاهبازی رئیس و دکتر حمید مساعدیان دبیر کمیته پزشکی ارتفاع فدراسیون کوهنوردی نیز شرکت خواهند کرد .

مساعدیان در این رابطه گفت : در سال 2006 اعضای کمیسیون بحثی را در زمینه چگونگی برگزاری دوره های آموزشی طب ارتفاع و ارائه مدرک دیپلم پزشکی ارتفاع آغاز کرده اند و در این اجلاس آنرا نهایی خواهند کرد تا تمامی دوره های آموزشی در همه کشورها طبق استاندارد مشخصی برگزار شود .

وی افزود : دراین اجلاس اجرای پایان نامه های علمی در دوره های آموزشی طب ارتفاع از طرف ایران مطرح و پیشنهاد خواهد شد که حاصل تجربه ارزشمند چند سال اخیر فدراسیون کوهنوری  در سطح کشور می باشد و می تواند در پیشبرد توان علمی دانش آموختگان ، مربیان و پزشکان طب  ارتفاع بسیار کاربردی باشد .

شایان ذکر است در اجلاس مذکور بیش از 110 نفر از دانشمندان ، پزشکان و کوهنوردان از کشوهای مختلف جهان حضور خواهند داشت .