یادداشتی از فرشید فاریابی، کوهنورد و عضو سابق فدراسیون کوهنوردی در مورد تغییرات فدراسیون کوهنوردی ایران.
کوهنوردی وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شده است
خبرگزاری میراثفرهنگی ـ گردشگری ـ فرشید فاریابی ـ خبرگزاریها از تغییر مدیریت فدراسیون کوهنوردی خبر دادند. محمدحسین هوایی از مدیران وزارت راه و ترابری است که سابقه همکاری نزدیک با رییس پیشین فدراسیون کوهنوردی را دارد. برخی نام او را در سالهایی نه چندان دور در سیاهه اعضاء هیات رییسه فدراسیون دنبال میکردند. اینک بعد از زمان قابل توجهی که مجمع عمومی فدراسیون کوهنوردی برگزار نشده و براساس قانون تکلیف ریاست این تشکل ورزشی مشخص نبود؛ حکم تمدید نشده مهرعلیزاده خطاب به آقاجانی اینک از سوی علیآبادی با نام محمد حسین هوایی امضاء شد.
چند ماه گذشته اخبار ضد و نقیضی در باب روابط حاکم بر مدیریت سازمان ورزش کشور و فدراسیون کوهنوردی به گوش رسید. تا جایی که گفته شد علیآبادی رییس سازمان ورزش به برکناری قطعی آقاجانی رییس کهنه کار فدراسیون کوهنوردی رای داد! اما چنین شنیدهای هرگز تجربه خبر شدن را به دست نیاورد.
صعود موفق اما پر حاشیه سال گذشته به قله اورست یکی از عمده دلایل عملی نشدن تغییر آقاجانی ارزیابی میشود. صعودی که اگر شانس با آقاجانی یار نبود اینک دومین مرگ کوهنوردی رسمی کشور در صعود به هیمالیا را باید به نام یکی از زنان شرکت کننده ثبت میکردند. در این برنامه لیلا بهرامی، مربی نام آشنای کوهنوردی زنان به دلایلی که تا امروز مشخص نشده با حادثهای به کما رفت و با خوش شانسی مطلق در ایران چشم گشود! حادثهای که همچون حادثه گاشربروم-1 حواشی مدیریتی آن بر رخدادهای فنی غلبه دارد. در تیم اورست 84 پزشک تیم، مصدوم را رها کرد و باوجود نداشتن مجوز صعود بر قله اورست گام نهاد. عملی که دو حوزه اخلاق و قانون را در پزشکی و هیمالیانوردی به زیر پا گذاشت و امروز بسیاری مانند حادثه گاشربروم-1 بازخوانی این پرونده را خواستارند.
این موفقیت ظاهری فرصتی برای آقاجانی فراهم ساخت تا پوشههای نامرتب خود در فدراسیون را مرتب شده به بایگانی ارسال کند و با اطمینان نامه خود را در میانه پاسداران تا پیامبر به ساختمان سازمان تربیتبدنی در خیابان سئول بسپارد.
از صعود اورست 84 تا به امروز رییس فدراسیون زیاد در مجامع عمومی و رسانهای ظاهر نشد. آخرین حضور او که با واکنش تند طرفداران حفاظت از محیطهای کوهستانی مواجه شد مجادلهای رسانهای بود در باب رویکرد جدید فدراسیون به ساخت و سازها و سرمایهگذاری در مناطق پر جذبه کوهستانی. مجادلهای که با سقوط بالگرد تحت اجاره فدراسیون کوهنوردی و مرگ 6 نفر به محاق رفت. برخی رویکرد فدراسیون به ساخت پناهگاههای پرهزینه در ارتفاعات پر جذبه کشور را ناشی از افقهای جدید ترسیم شده در حوزه گردشگری ورزشی ارزیابی میکنند. حوزهای که تا امروز نهادهای متولی اجازه ورود کوهنوردی به آن را ندادهاند!
فاریابی:«آقاجانی یک سرمایه انسانی در ورزش کوهنوردی کشور است. سرمایهای که دو دهه تجربه او را پشتیبانی میکند و حذف او بیم از دسترس خارج کردن همه این تجربیات را دامن زده.»
برنامه میان مدت انحصاری کردن بازار تجهیزات کوهنوردی آزمون پُر نتیجهای برای برخی از مقامات فدراسیون کوهنوردی بود. آزمونی که در برخی مقاطع به جدال بین فدراسیونیهای تاجر پیشه با تولیدکنندگان داخلی انجامید و طی آن برخی تولیدکنندگان تجهیزات کوهنوردی تا اخذ مجوزهای بینالمللی تولید تجهیزات هم پیش رفتند. این اگر چه موفقیتی بزرگ برای صنعت کشور بود اما هزینههای تحمیل شده بسیار گرانتر از آن بود که تولید کننده جوان ایرانی تحمل کند. فدراسیوننشینان آزمونهای قبلی خود را در مقیاسی کمتر شخصی و بیشتر دولتی در حوزه ساخت و ساز دیوارههای مصنوعی سنگنوردی تجربه کردند. موج نوی هیمالیانوردی ایران با صعود قلل کمتر فنی و بیشتر توریستی هیمالیا ( قللی که تا امروز تیمهای اعزامی فدراسیون کوهنوردی موفق به صعود آنها شدهاند) بستر تبلیغی خوبی را برای مدیریت فدراسیون کوهنوردی فراهم کرد. علاقمند برخی مقامات عالی کشور به این ورزش هم چاشنی خوبی برای توسعه اقدامات سودانگارانه در قالب این ورزش ارزیابی میشود. شنیدهها حکایت از آن دارد که بزرگترین شرکت تاسیس شده توسط آقاجانی بر اساس درخواست تامین هزینه نصب یک دیواره مصنوعی از سوی محمد اوراز در دیدار با مقامات عالی کشور استارت خورد و اینک پشتوانه آن شرکت، مصوبهای است مبنی بر نصب الزامی دیوارههای مصنوعی سنگنوردی در پروژه سالنهای ورزشی با ظرفیت بالای دو هزار نفر! جالب اینکه آن درخواست کوتاه و این مصوبه بلند بالا تاسیس شرکتی انحصاری درباب ساخت و نصب دیوارههای مصنوعی سنگنوردی را رقم زد که اصلیترین گرداننده آن آقاجانی است و جالبتر اینکه مبدع این تفکر تا لحظه مرگ نه امکان داشتن سهامی از این شرکت را کسب کرد و نه امکان اشتغال در سیستم ورزشی کشور را.
پس از این تجربه گوارا در حوزه عمرانی – اقتصادی برنامه تدوین شده صعودهای همگانی و سراسری که دیگر به لشگرکشیهای چندین هزار نفره به قلل ایران تبدیل شده بازار خوبی برای امور کاملا تجاری در حوزه تجهیزات فراهم ساخت. تا جایی که برخی از مدیران فدراسیون کوهنوردی به فکر شراکت در تولید تجهیزات مورد نیاز این ورزش البته در خارج از کشور افتاده و آن را عملی ساختند. این جدای از اخذ مجوزهای خاص واردات انبوه تجهیزات به نام تیمهای ملی و هیاتهای اعزامی به هیمالیا در آن سالهاست.
بیشترین نقدهای وارد بر مدیریت فعلی کوهنوردی رسمی کشور که بیش از دو دهه استمرار داشته با حادثه سقوط کوهنوردان در راه قله گاشربروم-1 از نیمههای سال 82 مطرح شد. آن صعود که بر روی یکی از فنیترین قلل هیمالیا برنامهریزی شده بود چند ویژگی عمده داشت. تیم ملی کوهنوردی ایران در این برنامه علی رغم درجه بالای حساسیت فنی سرپرست همیشگی خود را همراه نداشت. برخی همین دشواری قابل پیشبینی را عمده دلیل نبود آقاجانی در راس تیم میدانند! او با زیرکی هزینههای چنین ریسکی را بر دیگری تحمیل کرد.
فاریابی:«صعود موفق اما پر حاشیه سال گذشته به قله اورست یکی از عمده دلایل عملی نشدن تغییر آقاجانی ارزیابی میشود. صعودی که اگر شانس با آقاجانی یار نبود اینک دومین مرگ کوهنوردی رسمی کشور در صعود به هیمالیا را باید به نام یکی از زنان شرکت کننده ثبت میکردند.»
اگر چه آقاجانی و فدراسیون کوهنوردی تا امروز به انتقادات مطرح بر حادثه گاشربروم-1 بیاعتنایی کرده و با فرافکنی و سیاست مرور زمان تلاش میکنند فراموشی تاریخی را بر این واقعه تلخ تحمیل کنند، اما پیگیریهای مستمر افکار عمومی بینتیجه نبود
در این میان برخی از منتقدان فدراسیون کوهنوردی و سیاستهای اجرایی صادق آقاجانی بر اصلاح تاکید دارند تا حذف او. آقاجانی یک سرمایه انسانی در ورزش کوهنوردی کشور است. سرمایهای که دو دهه تجربه او را پشتیبانی میکند و حذف او بیم از دسترس خارج کردن همه این تجربیات را دامن زده. در حالی که جامعه کوهنوردی کشور هیچ به فکر تامین نیروهای اجرایی در این سطح نیست سوال پیش رو در مواجهه با جایگزین رییسی که 20 سال انحصار مدیریتی را در کارنامه دارد یافتن نامی برای تصدی این ورزش سراسر ماجراجویانه است. ساختار پُر اشکال انتخابات روسای فدراسیونهای ورزشی که همواره اتهام انتصاب بر آن وارد است اینک قطعی شدن نام "هوایی" را در مجمعی که تاریخ آن مشخص نیست حتمی کرده. جامعه کوهنوردی کشور با این سوال در بهت خبر تعیین سرپرست جدید رفت که : هوایی کیست؟! سوالی که از ناشناخته بودن سرپرست جدید نشان دارد.
ساختار ناقص ورزش کشور و خلاء توامان اخلاق و قانون تبعاتی بدتر از این میتواند داشته باشد. اگر نقدی بر پیکره مدیریتی فدراسیون کوه نوردی وارد است باید که خود منتقدان جامعه کوهنوردی هم بخشی از هزینههای این اشکالات را تحمل کنند. اگر نظارت و پیگیری آنها منطقی و اصولی بود اینک ساختارهای قانونی و مطلوب جامعه کوهنوردی امکان اجرا داشتند و یا حداقل سازمان ورزش و نهادهای نظارتی در این دو دهه نظارت حداقلی خود را اعمال می کردند . فرار منتقدان از عرصه نقد منطقی و اصولی مدتهاست که آنها را به بد گویان پردهنشین بدل کرده و انزوای کوهنوردان و دوری آنها از عرصههای عمومی جامعه چنین هزینههایی برای ورزش کوهنوردی به دنبال دارد. هزینههایی که کمترین آن نبود رشد و بالندگی متوازن برای کوهنوردی است.
نظر شما در مورد این خبر؟