خبرگزاری میراثفرهنگی ـ گردشگری ـ کوهنوردی ایران از سالهای پیش از انقلاب 57 تا امروز همچون محیط این ورزش پر فراز و نشیب است. بیشتر مدیران امروز جامعه خاطرات آن روزها را در میان آلبومهای عکس خود و یا کوهرویهای مشترک با چند نفر باقی مانده از حلقههای دوستان زنده نگاه داشتهاند. آنها چه کتاب "سرود کوهستان" دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را در کوله بار خود داشته بودند و چه کتابچه "آوازهای کوه" ، با آن همه تجربه دهه 40 و 50 گویی نمیتوانند قبول کنند که کوهنوردی در سالهای 70 و 80 رو به جلو دارد و منتظر منازعات دستهای و عقیدتی نمیماند.
کوه رفتنهای آن سالها اگر پوششی بود برای فعالیتهای اجتماعی و گفت و شنودهای دور از چشم و گوش اغیار و رفت و آمدهای بیهول و هراس، اینک دو دهه است که تنها برای ورزش است که جوانان را جذب کرده.
اوضاع حاکم بر این ورزش همچنان پر آشوب است و گویی شرایط جوی آن پایداری را تجربه نخواهد کرد. باور من این نیست که حادثه گاشربروم-1 بغض فرو خورده کوهنوردی را ترکاند! بلکه اعتقاد دارم دیگر امکان مخفی نگاه داشتن آشوب در درون خانواده نبود و چه این اتفاق حادث میشد و چه نمیشد، آشوب عیان بود. اما در میان کوهنوردان بر این امر که آن حادثه آشوبها را آشکار کرد باوری غالب میتوان یافت. حادثهای که قریب به چهار سال از گذشت آن همچنان خبر ساز است!
یکی از اعضاء تیم ملی کوهنوردی و بازمانده حادثه گاشربروم-1 چند روز پیش در گفتگو با خبرگزاری فارس ادعا کرد :« مدیریت بیمار حادثه گاشربروم را رقم زد».
هرچه کوهنوردان خواستار رسیدگی به اوضاع بودند، چون نتوانستند و یا نمیدانستند که باید عینک سیاست از چشم مسئولان در نگاه به ورزش کوهنوردی را برگیرند صدایی از در پاسخ به خواست آنها شنیده نشد. فرصت پیش آمده برای کوهنوردی کشور به دنبال حادثه گاشربروم-1 با سیاست مرور زمان و سکوت مواجه شد و اصلیترین کسی که انگشت اتهام متوجه او بود بی هیچ سر و صدایی ساختمان فدراسیون کوهنوردی را ترک کرد.
هر چه رفتن " صادق آقاجانی کلخورانی" با برنامه و بی سر و صدا بود، آمدن "محمد حسین هوایی ترشیزی" آشوب را بیش تر کرد. در ایامی که چند نفر به تعداد انگشتان یک دست انتقادات خود از مدیریت حاکم بر فدراسیون کوهنوردی و شرایط جامعه کوهنوردی کشور را مطرح و دنبال میکردند بسیاری در سکوت، تماشاگر بودند!
با آمدن "هوایی" به فدراسیون کوهنوردی منتقدان پیشین که عملکردی از او ندیده بودند منتظر ماندند؛ اما در مقابل بسیاری از آنها که سکوت اختیار کرده بودند فریاد نقد از مدیریتی که عملکردی نداشت را آغاز کردند. شاید منتقدان جدید بیشتر پیشگویی میکردند تا انتقاد!
هرچه بود و هرچه هست اینک استمرار آشوب در اردوگاه کوهنوردی کشور عمیقتر متجلی است. معاون امور استانهای وزارت راه و ترابری سکان هدایت فدراسیون کوهنوردی را به مشاور اجرایی خود که همکار حرفهای در ساخت و ساز است سپرده و همین رفتارهای مشاور اجرایی که هرگز در کسوت منتقد مدیریت قبلی فدراسیون کوهنوردی نتوانست ظاهر شود آشوبها را دو چندان کرد.
"کشاورز" اگر چه تجربه کوهنوردی را در قد و قامت استانی کسب کرده و همواره به عنوان چهره مخالف مدیریت سابق کوهنوردی معرفی شده بود اما در چند ماه گذشته نشان داده که مهره قابل اتکایی برای کوه نوردی کشور نیست.
مخالفت "صفایی" در کسوت یک کوهنورد آشنا به فن و تشکیلات ورزش با شیوههای مدیریتی مشاور اجرایی، رییس فدراسیون را مجبور به حفظ همکار قدیمی خود در حوزه اقتصاد و عمران کرد .
صفایی در گفتگویی با انتقاد از سرپرست جدید فدراسیون کوهنوردی آشکارا به اختلاف خود با مشاور اجرایی اشاره کرد.
"هوایی" با این رفتار خود در میان جامعه کوهنوردی ثابت کرد که درخواست بودجه دو برابر کمیته ملی المپیک برای فدراسیون و یا اشتباهات بسیار در گفتگو هایش با خبرنگاران و .... همه سهوی نیستند.